ارسال شده از
چقدر تورا میخواهم! چقدر تورا را نفس میکشم از دور! نفس حبس میکنم که تورا حبس کنم در سینه اما تو سبکبال تر از این دم هایی! اوج میگیری و می روی ساکن نمیشوی که دل سیری دل به تو بسپارم میگذری و من فقط فرصت میکنم رد رفتنت را دنبال کنم با دیدی تار از چشمانی که خیسند از نبودنت چشمانی که آتش میگیرند و می سوزند
تورا نفس میکشم هر چند از این حوالی نگذری! یاد تو اینجاها سیال است
#شاعرانه_های_یک_دیوانه
1398/08/30 20:45