پاسخ به اونجوری بیشتر داغون میشم باید باهاش کناربیام
من چن تا جوراب پاپوش و دو دست هم لباس و یدونه دستکش گرفته بودم فقط
شوهرم سرکار بود لباس هارو دیدم کشو آوردم بغلش کردم اونقد گریه کردم ???یهو شوهرم در رو باز کرد اومد تو گفت حدس میزدم اینطور کنی من نیستم مرخصی گرفتم اومدم بغلم کرد تو بغلش یجوری گریه میکردم صدام تا خود خدا میرفت بخدا ????? من احساس مرگ میکردم
1402/04/22 15:50