یه جک بگو بخندیم ( همسران فداکار )

37 عضو

‏روز اول مدرسه دیدم بچه ها گریه میکنن خانواده هاشون بوسشون میکنن,ارومشون میکنن

منم جوگیر شدم تا زدم زیر گریه بابام با لگد هولم داد تو حیاط مدرسه به بابا مدرسه ای مون گفت ببین در مدرسه رو ببند,حواستم باشه این شغال صداش در اومد بهش شوک الکتریکی وارد کن ??

1398/09/04 03:46

‏انقد قيافم داغونه كه هر شوهری برم و عكسمون پخش شه، زيرش مينويسن وقتي دعاي خير پدر مادر عروس پشتشه

1398/09/04 03:46

باباطاهر عريان تو جلسات خيلي رسميش دیگه شورت ميپوشيد

1398/09/04 03:46

بدن انسان 7 تریلیون عصب داره، و بعضیا توانایی اینو دارن که رو تک تک اونها راه برن

1398/09/04 03:46

دو قلو بودن هم خیلی داستان داره، همش باید استرس داشته باشی که نکنه الان خواهر دو قلوم بره خونم و شوهرم شتباه بگیرتش

1398/09/04 03:46

‏مسواک زدن آخر شب انقدر سخته که باید اسمشو میزاشتن مسفاک

1398/09/04 03:46

بچه بودم بابام گفت نرو اون‌جا لولو میبرتت گفتم لولو یه *** دم دستش هست دیگه منو می‌خواد چیکار

1398/09/04 03:46

دختره کامنت گذاشته بود: اگه بدونین خانما چون جیب ندارن دستمالای فینی شونو کجا میذارن دیگه هیچوقت *** نمیخوردین!




پسره زیرش نوشته : حالا مثلا میدونیم خانما پریود میشن خیلی رومون تاثیر گذاشته?????

1398/09/04 08:29

الان بچها میرن مدرسه غیرانتفاعی ثبت نام میکنن سالی 5 میلیون...



یادش بخیر...
ناظممون میگفت فردا 500 تومن کمک به مدرسه باخودتون بیارید!

خونه ی ما مثل سوریه میریخت بهم!??

1398/09/04 08:31

تو سریال دختره به شوهرش گفت حاملم پسره میگه ندیدی وضعمونو الان وقتش بود اخه تو این بی پولی؟




انگار زنه از راه گرده افشانی بچه دار شده???

1398/09/04 08:31

مورد داشتیم
دختره به باباش گفته مزاحم تلفنی دارم?


باباشم گفته :
عکسه بدون آرایشتو براش بفرست
دیگه مزاحمت که نمیشه هیچ
ممکنه از شهرمونم کوچ کنه!?????


باباشو دوست دارم واقعا فهمیده‌ست!???

1398/09/04 08:33

پاسخ به

مورد داشتیم دختره به باباش گفته مزاحم تلفنی دارم? باباشم گفته : عکسه بدون آرایشتو براش بفرست دیگه م...

?????

1398/09/04 12:33

پاسخ به

مورد داشتیم دختره به باباش گفته مزاحم تلفنی دارم? باباشم گفته : عکسه بدون آرایشتو براش بفرست دیگه م...

?????

1398/09/04 18:25

پاسخ به

الان بچها میرن مدرسه غیرانتفاعی ثبت نام میکنن سالی 5 میلیون... یادش بخیر... ناظممون میگفت فردا 500 ت...

اخ راس میگه دقیقا???

1398/09/04 18:26

پاسخ به

دختره کامنت گذاشته بود: اگه بدونین خانما چون جیب ندارن دستمالای فینی شونو کجا میذارن دیگه هیچوقت ممه...

واای????

1398/09/04 18:26

مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی می‌کند و تا کنون حتی یک ریال هم به خیریه کمک نکرده است. پس یکی از افرادشان را نزد اوفرستادند..
مسئول خیریه: آقای وکیل ما در مورد شما تحقیق کردیم و متوجه شدیم که الحمدالله از درآمد بسیار خوبی برخوردارید ولی تا کنون هیچ کمکی به خیریه نکرده‌اید.
نمی‌خواهید در این امر خیر شرکت کنید؟
وکیل: آیا شما در تحقیقاتی که در مورد من کردید متوجه شدید که
مادرم بعد از یک بیماری طولانی سه ساله، هفته پیش درگذشت و در طول آن سه سال، حقوق بازنشستگی‌اش کفاف مخارج سنگین درمانش را نمی‌کرد؟ زود قضاوت کردید؟
مسئول خیریه: (با کمی شرمندگی) نه، نمی‌دانستم. خیلی تسلیت می‌گویم.
وکیل: آیا در تحقیقاتی که در مورد من کردید فهمیدید که برادرم در جنگ هر دو پایش را از دست داده و دیگر نمی‌تواند کار کند و زن و 5 بچه دارد و سالهاست که خانه نشین است و نمی‌تواند از پس مخارج زندگیش برآید؟زود قضاوت کردید؟
مسئول خیریه: (با شرمندگی بیشتر) نه . نمی‌دانستم. چه گرفتاری بزرگی ...
وکیل: آیا در تحقیقاتتان متوجه شدید که خواهرم سالهاست که در یک بیمارستان روانی است و چون بیمه نیست در تنگنای شدیدی برای تأمین هزینه‌های درمانش قرار
دارد؟ زود قضاوت کردید؟
مسئول خیریه که کاملاً شرمنده شده بود گفت: ببخشید. نمی‌دانستم اینهمه گرفتاری
دارید ...
وکیل: خوب. حالا وقتی من به اینها یک ریال کمک نکرده‌ام شما چطور انتظار دارید
به خیریه شما کمک کنم؟

باز هم زود قضاوت کردید؟؟؟؟

1398/09/04 19:03

? چطور ناخن های نوزاد را کوتاه کنیم ?

فکر گرفتن ناخن‌های دست و پای نوزاد کم‌سن ممکن است ناراحت‌کننده باشد.اما مهم است ناخن‌های کودک را کوتاه نگهدارید تا از خراشیده شدن پوست در حین پوست یا بازی‌ کردن جلوگیری به عمل آید. برای کوتاه کردن ناخن کودک به این طریق عمل کنید:


از همسرتان بخواهید در حالیکه شما ناخن کودک را کوتاه می‌کنید، او را بگیرد.


مکانی یا موقعیتی را برای کوتاه کردن ناخن کودک انتخاب کنید که کودک در آن وضعیت آرامتر است، مثلا روی پاهای‌تان یا در گهواره.


می‌توانید صبر کنید تا کودک به خواب رود.


سعی کنید به جای استفاده از ناخن گیر از سوهان ناخن برای کوتاه کردن ناخن کودکان استفاده کنید.


ا گر هنگام ناخن گرفتن، اندکی خونریزی ایجاد شد، نترسید. ناحیه با یک گازاستریل پاک کنید، اما لازم نیست آن را پانسمان کنید. نوزاد ممکن است بانداژ را در بیاورد و این شی خطر خفگی را دارد.


ناخن‌های کودک را دست کم هفته‌ای یک بار بگیرید،‌ یا اگر سرعت رشد ناخن بیشتر است، با فواصل کمتر این کار را انجام دهید.

1398/09/04 19:03

چرا بچه ها آروغ می زنند؟

شیرخواران هنگام مکیدن شیر هوای زیادی می بلعند و زدن به پشت آنها به خالی شدن این هوا از درون معده کمک می کند. در واقع سیستم گوارش آنها هنوز کامل نشده است و برای تخلیه هوا از معده به کمک والدین نیاز دارند.

اگر فرزند شما زیاد باد گلو دارد شاید به این دلیل باشد که تند و با ولع شیر می خورد و درنتیجه هوای زیادی را همراه با شیر می بلعد.

چگونه به کودکان مان کمک کنیم آروغ بزنند؟

کافی است شیرخواران را سردوش بگیرید و راه تنفسی اش را باز نگه دارید. برای اینکه شیرخوار راحت آروغ بزند باید کمر او کاملا صاف باشد و گردنش تکیه گاه داشته باشد. پیشنهاد می کنیم پارچه ای روی دوش خود بیندازید زیرا معمولا آروغ زدن با بالا آوردن کمی شیر همراه است.

آیا آروغ نزدن مشکلی پیش می آورد؟

خیر. اگر شیرخوار شما بعد از شیرخوردن آروغ نزد به این معنی است که هوای زیادی در معده اش جمع نشده است. البته بهتر است قبل از خواباندن او بعد از شیرخوردن کمی او را سردوش خود نگه دارید. این کار هم محتاطانه تر است و هم باعث خواب راحت تر او خواهدشد.

چه زمانی شیرخواران آروغ می زنند؟

این موضوع کاملا به فرزند شما بستگی دارد. اکثر شیرخواران بعد از خوردن کامل شیر باد گلو می زنند. برخی نیز وقتی دارند شیر می خورند باد گلو می زنند. البته مادر به راحتی می تواند متوجه این موضوع شود. این کودکان سینه یا سر پستانک را با زبان پس می زنند و سرشان را به نشانه نخواستن شیر کج می کنند. شاید کمی نق بزنند و گریه کنند. دراین حالت کمی صبر کنید. به آرامی فرزندتان را به حالت نشسته بگذارید و سرش را با گذاشتن دست زیر چانه اش بالا بیاورید تا راه تنفسی اش باز شود. می توانید چند ضربه آرام نیز به کمر او بزنید.

آیا شیرخواران یک آروغ می زنند یا چندتا؟

گاهی پیش می آید که بعد از شیرخوردن نوزاد 2تا3 آروغ بزند. این موضوع به سرعت شیرخوردن، وضعیتی که در آن شیرخورده، میزان تکامل دستگاه گوارش و... بستگی دارد.

چگونه متوجه شویم که شیرخوار به دلیل آروغ نزدن ناراحت است؟

مرتبا تکان خوردن، این طرف و آن طرف بردن سر و ناراحت بودن، نگرفتن دوباره سینه یا شیشه می تواند نشانه داشتن بادگلو باشد. دراین شرایط او را بنشانید و با دست گردن او را نگه دارید و چند دقیقه ای صبر کنید.

آیا شیرخواری که از سینه شیر می خورد هم آروغ می زند؟

شیرخوارانی که از سینه شیر می خورند در مقایسه با آن دسته که از شیشه شیر می خورند کمتر بادگلو دارند. در واقع وقتی شیرخواری درست مقابل سینه مادر قرار می گیرد و تمامی یا میزان زیادی از هاله قهوه

1398/09/04 19:03

ای سینه را به داخل دهان می کشد، هوای زیادی وارد معده او نمی شود. در حال حاضر بسیاری از تولیدکنندگان شیشه های شیر نیز تلاش می کنند سرشیشه های شبیه به سینه مادر بسازند با این حال باز هم شیشه در مقایسه با سینه مادر سبب می شود هوای بیشتر به داخل معده شیرخوار وارد شود.

بعد از اتمام شیرخوردن چه مدت باید صبر کنیم تا شیرخوار آروغ بزند؟

حداکثر 20 دقیقه بعد از پایان شیردهی، بهتر است قبل از این مدت شیرخوار را نخوابانید. بهتر است او را سردوش بگذارید یا اگر واقعا سرتان شلوغ است برای چند دقیقه ای او را به شکم بخوابانید. البته در این حالت باید مراقب او باشید. چرا خواباندن شیرخواری که آروغ نزده اشتباه است؟ شیرخواری که آروغ نزده خوابی پریشان و ناآرام دارد و مدام بیدار می شود. برای اینکه فرزندتان راحت بخوابد کافی است چند دقیقه بعد از اتمام شیردهی او را نوازش کنید یا تکانش دهید تا درنهایت بادگلو بزند و آرام بخوابد.

1398/09/04 19:03

ای سینه را به داخل دهان می کشد، هوای زیادی وارد معده او نمی شود. در حال حاضر بسیاری از تولیدکنندگان شیشه های شیر نیز تلاش می کنند سرشیشه های شبیه به سینه مادر بسازند با این حال باز هم شیشه در مقایسه با سینه مادر سبب می شود هوای بیشتر به داخل معده شیرخوار وارد شود.

بعد از اتمام شیرخوردن چه مدت باید صبر کنیم تا شیرخوار آروغ بزند؟

حداکثر 20 دقیقه بعد از پایان شیردهی، بهتر است قبل از این مدت شیرخوار را نخوابانید. بهتر است او را سردوش بگذارید یا اگر واقعا سرتان شلوغ است برای چند دقیقه ای او را به شکم بخوابانید. البته در این حالت باید مراقب او باشید. چرا خواباندن شیرخواری که آروغ نزده اشتباه است؟ شیرخواری که آروغ نزده خوابی پریشان و ناآرام دارد و مدام بیدار می شود. برای اینکه فرزندتان راحت بخوابد کافی است چند دقیقه بعد از اتمام شیردهی او را نوازش کنید یا تکانش دهید تا درنهایت بادگلو بزند و آرام بخوابد.

1398/09/04 19:03

مردی با همسرش در خانه تماس گرفت و گفت : عزیزم از من خواسته شده که با رئیس و چندتا از دوستانش برای ماهیگیری به کانادا برویم. ما به مدت یک هفته آنجا خواهیم بود. این فرصت خوبی است تا ارتقای شغلی که منتظرش بودم بگیرم بنابراین لطفا لباس های کافی برای یک هفته برایم بردار و وسایل ماهیگیری مرا هم آماده کن. ما از اداره حرکت خواهیم کرد و من سر راه وسایلم را از خانه برخواهم داشت ؛ راستی اون لباس های راحتی ابریشمی آبی رنگم را هم بردار.
زن با خودش فکر کرد که این مساله یک کمی غیرطبیعی است اما به خاطر اینکه نشان دهد همسر خوبی است دقیقا کارهایی را که همسرش خواسته بود انجام داد. هفته بعد مرد به خانه آمد ، یک کمی خسته به نظر می رسید اما ظاهرش خوب و مرتب بود. همسرش به او خوش آمد گفت و از او پرسید که آیا او ماهی گرفته است یا نه ؟ مرد گفت : بله تعداد زیادی ماهی قزل آلا ، چندتایی ماهی فلس آبی و چند تا هم اره ماهی گرفتیم. اما چرا اون لباس راحتی هایی که گفته بودم برایم نگذاشتی ؟
جواب زن خیلی جالب بود !!!
زن جواب داد : لباس های راحتی رو توی جعبه وسایل ماهیگیریت گذاشته بودم !!!

1398/09/04 19:16

این داستان رو دوستم برام تعریف کرده و قسم می‌خورد که واقعیه:دوستم تعریف می‌کرد که یک شب موقع برگشتن از ده پدری تو شمال طرف اردبیل، جای این که از جاده اصلی بیاد، یاد باباش افتاده که می گفت؛ جاده قدیمی با صفا تره و از وسط جنگل رد میشه!

این‌طوری تعریف می‌کنه: من *** حرف بابام رو باور کردم و پیچیدم تو خاکی، 79 کیلومتر از جاده دور شده بودم که یهو ماشینم خاموش شد و هر کاری کردم روشن نمیشد.

وسط جنگل، داره شب میشه، نم بارون هم گرفت. اومدم بیرون یکمی با موتور ور رفتم دیدم نه می‌بینم، نه از موتور ماشین سر در می‌ارم!

راه افتادم تو دل جنگل، راست جاده خاکی رو گرفتم و مسیرم رو ادامه دادم. دیگه بارون حسابی تند شده بود.

با یه صدایی برگشتم، دیدم یه ماشین خیلی آرام و بی‌صدا بغل دستم وایساد. من هم بی‌معطلی پریدم توش.

این قدر خیس شده بودم که به فکر این که توی ماشینو نیگا کنم هم نبودم. وقتی روی صندلی عقب جا گرفتم، سرم رو آوردم بالا واسه تشکر، دیدم هیشکی پشت فرمون و صندلی جلو نیست!!!

خیلی ترسیدم. داشتم به خودم می‌اومدم که ماشین یهو همون طور بی‌صداراه افتاد.

هنوز خودم رو جفت و جور نکرده بودم که تو یه نور رعد و برق دیدم یه پیچ جلومونه!

تمام تنم یخ کرده بود. نمی‌تونستم حتی جیغ بکشم. ماشین هم همین طور داشت می‌رفت طرف دره.

تو لحظه‌های آخر خودم رو به خدا این قدر نزدیک دیدم که بابا بزرگ خدا بیامرزم اومد جلو چشمم.

تو لحظه‌های آخر، یه دست از بیرون پنجره، اومد تو و فرمون رو چرخوند به سمت جاده.

نفهمیدم چه مدت گذشت تا به خودم اومدم. ولی هر دفعه که ماشین به سمت دره یا کوه می‌رفت، یه دست می‌اومد و فرمون رو می‌پیچوند.

از دور یه نوری رو دیدم و حتی یک ثانیه هم تردید به خودم راه ندادم. در رو باز کردم و خودم رو انداختم بیرون. این قدر تند می‌دویدم که هوا کم آورده بودم.

دویدم به سمت آبادی که نور ازش می‌اومد. رفتم توی قهوه خونه و ولو شدم رو زمین، بعد از این که به هوش اومدم جریان رو تعریف کردم.

وقتی تموم شد، تا چند ثانیه همه ساکت بودند، یهو در قهوه خونه باز شد و دو نفر خیس اومدن تو، یکیشون داد زد: ممد نیگا! این همون احمقیه که وقتی ما داشتیم ماشینو هل می‎دادیم سوار ماشین ما شده بود !!!

1398/09/04 19:19

زن وشوهر و مادرشوهر داشتن تلویزیون میدیدن،
.
.
زنه گفته حالم خوب نيست میرم اتاقم دراز بکشم،بعدازکمی شوهر، ازمادرش اجازه میگیره بره سری به زنش بزنه....
برگشتنش طول کشید و زیپ شلوارش بازبود!!!
مادرش پرسید، حال زنت چطور بود؟؟؟
گفت یکمی سرفه میکرد و تبش بالا بود، دواش رو دادم و انشاالله بهترمیشه.

مادرش گفت، الحمدلله، پسر حالا دره داروخانه رو ببند تا دکتر سرما نخوره??

1398/09/04 19:29

از مردی پرسیدند بچه ت را بیشتر دوست داری یا همسرت رو؟

پاسخ جالبی داد:
گفت بچم رو عاشقانه دوست دارم ولی زنم رو عاقلانه!


گفتم یعنی چی؟
گفت من عاشق بچم هستم! همه کارهاش رو دوست دارم، همه افکارش رو و همه حرکاتش رو! همه چیزش برام زیباست حتی اگر برای دیگران بد باشه...

ولی همسرم را عاقلانه دوست دارم!

دختر زیبای رویاهای من وقتی با من ازدواج کرد زیباترین موها رو داشت، بنابرین الان که بین موهای زیبایش موهای سفید میبینم من اون موهای سفید رو میپرستم.
وقتی با من ازدواج کرد صورتش بسیار زیبا بود حالا که چروکهای صورتش را میبینم من اون خطهای صورتش رو سجده میکنم.
وقتی از دست من عصبانی میشه و سکوت میکنه من اون سکوت رو دوست دارم.
وقتی به خاطر من چندین سال با ناملایمات ساخته من اون ساختنش را دیوانه وار دوست دارم پس من نسبت به همسرم عاقلانه عاشق هستم.

زن هر چقدر هم که بزرگ شود،
همسر شود،
مادر شود،
مادر بزرگ شود،


درونش هنوز هم دختری کوچک چشم انتظار است، انتظار میکشد برای لوس شدن، محبت دیدن، دستی میخواهد برای نوازش، و چشمی برای ستایش، مهم نیست چند ساله شدی، زن که باشی،
دنیای درونت همیشه صورتی است....

تقدیم به همه ی فرشتگان ?

1398/09/04 19:34

چ???

1398/09/04 19:36