خواب دیدم یه دختر یه جایی یادم نیست کجا پیدا کردم بعدش اوردمش خونه باهاش بازی کردم تویه سبددستی بود میکردمش کولم باهاش اینور وانور میرفتم میخوابید بیدارمیشد بعد رفتم سرکارم دادمش به یه دختری نگهش داره دیدم بچه کوچک بزرگ شده داره باچادرخودشو میمیاله به خواکا زدمش گفتم بیا بشین چادربشور خواهرم میگفت هنوز بچست اذیتش نکن من میگفتم نه بزاربشوره گریه میکرد میشت چادرو بعدش خودم داشتم پشیمون میشدم بهش اینجوری گفتم ازخواب پریدم .خبلی ناراحت شدم اذیتش کردم.
1398/09/05 09:01