پاسخ به

بعدا هم میتونی بگیری ازش بزار خوابش اروم شه بعد دوتاشو باهم انجام نده اذیت میشه

اره اول خوابش خوب شه
یکی دو شبه یه کمی بهتر شده حس میکنم کم کم خوب شه
اصلا نمیدونم واسه چی بود

پاسخ به

هیوا راه افتاده فنقلای من که تازگی میشنن ولی کنارشون باید بالشت اینا بزارم سقوط کردن گریه شون نگیره ...

نه راه نیفتاده
فکر نمیکنم اصلا چهاردست و پا بره
اصلا سینه خیز دوست نداره
هیوا هم میشینه بخواد فضولی کنه چپه میشه

پاسخ به

سیب رنده بچه های منم بزور میخورن یجور باید رنده کنم که رشته رشته نشه نرم و پفکی شه

با قاشق بتراش امتحان کن
هیوا اینجوری کلی سیب میخوره

پاسخ به

اوا الان غذا دیگه خیلی خوب میخوره با شیر مشکل داره برعکس صدرا افتاده رو دنده نخوردن فقط میگه شیر بدی...

هیوا هم غذا رو بهتر میخوره تا شیر
حالا یه ماه بشه ببینم وزنش چه جوری میشه

پاسخ به

کسی باورش نمیشه باید ببینیش و پیشش باشی تا حرفمو باور کنی

آخی
یعنی اینهمه ناز داره بچه؟
عزیزم ?
حالا شاید بزرگتر شه بهتر شه
ولی تو خسته میشی ?

منم صبح فرنی موز یا خرما یا سرلاک یا حریره میدم
اگه اونروز حریره ندم جدیدا شیر بادوم درست میکنم براش
بعد میوه هم سیب یا موز میدم
خرما هم دستش میدم دوست داره خودش میخوره
ماست هم میدم
جدیدا تو ماستش کاهو خورد میکنم
زرده هم میدم ولی بعضی وقتا نمیخوره زرده رو بعصی وقتا میخوره
نهار هم که سوپ ، خداروشکر سوپش رو میکس نمیکنم له میکنم میخوره
حالا در اینده پوره هویج و سیب زمینی میخوام بدم
بعد تو سوپش هم هنوز سیب زمینی و حبوبات رو شروع نکردم اونا رو میخوام اضافه کنم
و کدوحلوایی واسه تو سوپ یا همینجوری پخته ش رو میخوام بدم
حالا ببینم چی میشه
میخوره یا نه

البته همه ی اینا رو اونجوری که باید نمیخوره
بعضی وقتا فقط در حد یکی دو تا قاشق
دیگه دهنش رو وا نمیکنه

پاسخ به

آخی یعنی اینهمه ناز داره بچه؟ عزیزم ? حالا شاید بزرگتر شه بهتر شه ولی تو خسته میشی ?

اره کجاشو دیدی خواهر

از خیلی هم رده خواهر خستگی و بی حوصله گی

پاسخ به

از خیلی هم رده خواهر خستگی و بی حوصله گی

عزیزم
حودت بچه بودی اینجوری بودی؟ مثلا مامانت بگه نازت زیاد بود

نه من نه باباش اینطور نبودیمه ?

میدونی از وفتی دخترم دنیا اومد تا الان همش خانواده ام خیلی نازش میکشن.... مثلا بابام و مامانم خیلی بغلش میکنن.... یه ذره داخل روروئک میشینه سریع میان درش میارن و بغلش میکنن و کلی باهاش میکنع مامانم... بابام هم همینطور

خیلی خیلی پرتوقع بار اومده... انگار که ما هیچ کار و زندگی ندارم جز اون که باید تز بیست چهار ساعت هم بیشتر در خدمت اون باشیم

شانس منع به خدا اینطوری بار اومده ?

مامانا ارد برنج خودتون درست میکنین یا اماده بسته بندی شده میخریذ.... اگه اماده میخرید میشه مارکش بگید واقعا نمیرسم و حوصله اون صدای اسیاب ندارم

پاسخ به

شانس منع به خدا اینطوری بار اومده ?

هیوا هم سر همین موضوع بد شد
از هر دو طرف تک نوه ست هیچ کی دیگه نیست
هممممه ی توجه ها به هیوا ست

پاسخ به

مامانا ارد برنج خودتون درست میکنین یا اماده بسته بندی شده میخریذ.... اگه اماده میخرید میشه مارکش بگی...

من یه سری خودم درست کرده بودم هنوز دارم

پاسخ به

هیوا هم سر همین موضوع بد شد از هر دو طرف تک نوه ست هیچ کی دیگه نیست هممممه ی توجه ها به هیوا ست

هیچی بدتر از این توجه ها نیست به خدا?

من از طرف خانواده خودم فقط تک نوه هست

پاسخ به

من یه سری خودم درست کرده بودم هنوز دارم

اره من هم خودم درست کردما الان واقعا حوصله ندارم دیه

دنبال اینم یه مارک خوبی بخرم که اماده باشه راحت شم ولا

پاسخ به

کسی باورش نمیشه باید ببینیش و پیشش باشی تا حرفمو باور کنی

میفههم امیدوارم بزرگتر شه بهتر شه
پیش مادرت اینا نمیمونه چند ساعت تورو نبینه؟ شاید وابستگیش کمتر شد

پاسخ به

با قاشق بتراش امتحان کن هیوا اینجوری کلی سیب میخوره

اره امتحان کنم ببینم
باقاشق پوره تر میشه فکر کنم

پاسخ به

منم صبح فرنی موز یا خرما یا سرلاک یا حریره میدم اگه اونروز حریره ندم جدیدا شیر بادوم درست میکنم براش...

شیر بادوم چجوری درست میکنی؟
خرما هسته شو در میاری میدی دستش؟ گلوش نمیپره راحت میخوره؟ منم بدم؟

پاسخ به

منم صبح فرنی موز یا خرما یا سرلاک یا حریره میدم اگه اونروز حریره ندم جدیدا شیر بادوم درست میکنم براش...

زرده منم یروز یه چهارم صبحانه با بیسکوویت قاطی کردم دادم
ماست هنوز نمیخورن قیافشونو جمع میکنن