پاسخ به اتفاقا من میخواستم بیام همینا رو تو گروه بگم بخدا دیگه دیوونم کرده باز تو خوبه الان اینجوری شدن من ک...
وای نگو پریا دوتا که دلم خونه
باز پیامتو خوندم یکم دلگرم شدم
منو بگو میگفتم بعد عید یکم از اب و گل در میان برمیگردم سرکار? زنگ زدم استعفا دادم دیگه
نمیدونم چرا انقدر تغییر کردن یهو همش خودشونو از ادم میکشن بالا که بغلم کن
24 ساعت یکی باید بشینه کنارشون بازی کنه تا نق نزنن
خوابه شب صدرا که دوباره ریخته بهم دیشب از ساعت دو به بعد تقریبا نخوابید همش رو پام بود
خیلی خسته ممممم خیلیییییییییی زیاد
هی میگم خداااا حکمت دوتا شدن اینا اخه چی بود
نه خواهر دارم نه مامان خیلی جوون نه مادر شوهر دلسوز که بگم خب حداقل یکیشو بدم به اونا
مامانم طفلک دیگه ارتروز که داشت انقدر عود کرده تمام دستش ورم کرده
مادر شوهرمم که فقط زبانی دلش میسوزه میگه وای خدا بهت توان بده هیچ کاری نمیکنه
1400/01/30 23:35