من فکر کنم چون یه دفعه مسئولیت بچه بهش خورده این جوره

بعضی وقتها نمیتونن با این موضوع کنار بیان

من دوستم شوهرش میمرد وای خودش و بچش

بچه که دو سالش شد هی باید میبرد مهد کودک اینا یه دفعه شبونه رفت کانادا

گفت نمیخوامتون روان شناس گفته بود وای اینه

ایوای چقدر دیگه این ظلم کرده بود به زنو

این اوایل ازدواج منو دیوونه کرده بود
درست بخند با صدای بلند نخند اینجور سلام علیک بکن اینجور نگاه نکن و دعواهای شدید

ایقدر بحث بود ایقدر منو داغون کرد که عزت نفس نداشتم اعتماد به نفس نداشتم یکاری که میکردم نمیدونستم اشتباه یا درست تشخیص دیگه نمیدادم ایقدر با مشاور حرف زدم یه کمی بهتر شدم

همین الان هم یه رفتاری میکنم از بعدش و رفتارش میترسم که باز بهم گیر نده

روانیم کرده بود

بعدش برای اشتباه خودش میگفت بهم وقت بده بعد دوازده سال مجردی زندگی کردن سخته

برای بچه دار شدن هم درسته من یهویی حامله شدم اما دیگه اماده بود

عجبا?

هرکی ازدواج دوم میکنه دیگه چشمشو باز میکنه اشتباه اولشو تکرار نکنه ،تو توی ازدواج دومت بیشتر *** خواهر

پاسخ به

هرکی ازدواج دوم میکنه دیگه چشمشو باز میکنه اشتباه اولشو تکرار نکنه ،تو توی ازدواج دومت بیشتر *** خو...

آره والا

روزی ده بار لعنت خودم میفرستم و فوش خودم میدم‌

دیگ شده صدف جان

الکی خودت عذاب نده

واس بچت زندگی کن

خودتو عذاب نده والا

انشالله شوهرتم میری سر خونه زندگیت همه سو تفاهما حل میشه

اینا همش از دوریه

من تجربه دوری رو دارم میدونم

بچها سحد و اسمای عزیزم به گروهمون اضاف شدن

خوش اومدن?