چرا نگفتن؟ من فقط ب خواهر شوهرم گفتم اونم تبریک نگف ترسید ک دیگه شوهرم نتونه برا بچه هاش خرج کنه دیگ...
دقیقن شوهرم خرج کن خواهراشه فک نکنم خوشخال شده باشن چون بچههاشونو میگردونه و پول خرج میکته
1398/10/05 12:31
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
ولی استرس قلبشو داشتم الانم انقدر بعضیا تعریف میکنن ادم میترسه من که اصلا تکونم نمیخورم تازه استراحت...
منم استرس داشتم ولی نه دیگه تااون حد کار هم میکردم رو شکمم هم میخوابیدم
1398/10/05 12:31
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
دقیقن شوهرم خرج کن خواهراشه فک نکنم خوشخال شده باشن چون بچههاشونو میگردونه و پول خرج میکته
اره شوهر منم بچه های خواهرش هرجا بریم میان با ما ولی دیگه کور خوندن
1398/10/05 12:31
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
اره عزیزم فقط بهم گفت دو لیوان اب بخور بعد که رفتم گفت 7 هفته و دوروزته
اخرین پریودت چندمه
1398/10/05 12:31
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
منم استرس داشتم ولی نه دیگه تااون حد کار هم میکردم رو شکمم هم میخوابیدم
من میخوام بیخیال بشم شوهرم انگتر 9 ماهه هستم میگه اروم تکون نخور ?????دیروز تو سونو گرافی که بیشتر خنده دار بود
1398/10/05 12:32
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
اخرین پریودت چندمه
15 ابان
1398/10/05 12:32
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
اره شوهر منم بچه های خواهرش هرجا بریم میان با ما ولی دیگه کور خوندن
همین دیشب رفتیم بیرون واسشون لوازم تحریر و اینا خرید منم از لج رفتم چیزی بخورم نخوردم
1398/10/05 12:32
//= $member_avatar ?>
اخه از این حرص میخورم ک شوهر خواهرم سه تا ماشین داره نمیبره بچه هاشو بگردونه اونام هروف ما بخواهیم بریم بیرون با ما میان، ی بار بچش ب شوهرم گف منم باهاتون بیام منم زود گفتم نه خیر نمیتونم بچه بگردونم