rend

5 عضو

پاسخ به

چرا اخلاقش اینجوریه! حیفه شیرین ترین لحظات رو از خودش دریغ میکنه

نمیکشم دا

1398/10/28 22:01

پاسخ به

کیرم تو دوتاشون?

???

1398/10/28 22:01

وای دردم هی میگیره خوب میشه از صبحی ام دهنم مزه آهن میده??

1398/10/28 22:01

ب خواهرم میگم از پالتوی ک من میخرم ابی شو میرم بخرم تو ابی نخر

1398/10/28 22:02

پاسخ به

نمیکشم دا

بی خیال دیگه خودت مامان شدی! باید پشت و پناه دخترت باشی?

1398/10/28 22:02

میگه نه منم ابی میخوام

1398/10/28 22:02

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1398/10/28 22:02

پاسخ به

میگه نه منم ابی میخوام

????

1398/10/28 22:02

ببین بهم میکه به چپم انگار پسره خایه داره

1398/10/28 22:03

پاسخ به

ببین بهم میکه به چپم انگار پسره خایه داره

???ولش کن

1398/10/28 22:04

ب مامانم فرستادم میگه بحث نکن باهاش دیگه
تو یه مدل دیگه بردار
کفتم نسرین انگار خوشت امده دخترت ب تخم چپ گرفت منو دعوامون شد

1398/10/28 22:04

پاسخ به

تصویر

?وای نسترن مثلا خواهر بزرگشی چرا اینجوری حرف میزنه قهر کن باهاش

1398/10/28 22:05

پاسخ به

ب مامانم فرستادم میگه بحث نکن باهاش دیگه تو یه مدل دیگه بردار کفتم نسرین انگار خوشت امده دخترت ب تخم...

?

1398/10/28 22:05

پاسخ به

?وای نسترن مثلا خواهر بزرگشی چرا اینجوری حرف میزنه قهر کن باهاش

با خودشو ننه اش قهر

1398/10/28 22:05

م

1398/10/28 22:05

نسترن میگم تو هنوز حساسی؟

1398/10/28 22:06

از سگ کمترم اگه اسم تورو و عسل *** بیارم
اون ب من بگه داشاخم بخور
منم اینو فرستادم ننه ام

1398/10/28 22:06

باهاش حرف نزن ولش کن

1398/10/28 22:06

پاسخ به

از سگ کمترم اگه اسم تورو و عسل *** بیارم اون ب من بگه داشاخم بخور منم اینو فرستادم ننه ام

ولشون کن نسترن

1398/10/28 22:07

پاسخ به

نسترن میگم تو هنوز حساسی؟

حساس شدم
ولی فاطی مامانم بره دکتره من میرم باهاش بره دارو بخره میرم بره خرید میرم
حالا ب قول خودش پله بالا پایین نکن نسترن برات بده اما برا همه چیش میرم
ولی یه بار باهام نیومده دکتر بیمارستان

1398/10/28 22:07

تا عید نمیرم خونشون

1398/10/28 22:08

اصلا امکان ندارههه

1398/10/28 22:08

پاسخ به

حساس شدم ولی فاطی مامانم بره دکتره من میرم باهاش بره دارو بخره میرم بره خرید میرم حالا ب قول خودش پل...

نه میدونم رفتار اونا که اصلا خوب نیست!

1398/10/28 22:08

اون سری برای ویزیت دکترش نرفته بودیم منو احسان جوری ابروهاش بالا گرفته بود قیافه گرفته بود

1398/10/28 22:09

من خیلی حساس شدم دیگه نذاشتم شوهرم بره باشگاه هر روز هم پای فیلم یا اخبار گریه میکنم حوصله درس و امتحانای عسل رو هم خیلی ندارم حالا این وسط یکی هم مثل مامان تو بخواد هیزم به اتیش بیاره دیگه خیلی بی انصافیه

1398/10/28 22:10