rend

5 عضو

پاسخ به

تصویر

افرین

1398/10/29 02:11

قول داده بیاد خونه بابام

1398/10/29 02:12

اخه بهش گفتم بخاطر تو دیگه نمیرم خونه مامانم اینا

1398/10/29 02:12

میشینم خونه

1398/10/29 02:12

پاسخ به

خوب گفتی?

نشون دادم به شوهرم قبل رفتنش اون ج داد?

1398/10/29 02:12

گفت نه برو منم میام

1398/10/29 02:12

اومدم دیدم اینو نوشته

1398/10/29 02:12

پاسخ به

اومدم دیدم اینو نوشته

اره دیگه نخواسته خواهرشو ناراحت کنه?

1398/10/29 02:13

فاطی چرا الکی عصبتو خورد میکنی

1398/10/29 02:13

پاسخ به

اره دیگه نخواسته خواهرشو ناراحت کنه?

?

1398/10/29 02:13

بشین با مامانت بحرف

1398/10/29 02:13

جدی

1398/10/29 02:13

پاسخ به

فاطی چرا الکی عصبتو خورد میکنی

انقدر دوتایی گریه کردیم امشب?

1398/10/29 02:13

با قهر عصبانیت

1398/10/29 02:13

هیچی درست نمیش

1398/10/29 02:13

هم مامانت هم شوهرت

1398/10/29 02:14

پاسخ به

بشین با مامانت بحرف

مامانم باهاش خوب بود ولی بخاطر حرف من لج کرده باهاش

1398/10/29 02:14

منم حرف های شوهرمو ب مامانم گفتم مجبور شدم شوهرم بهم فشار اورد اعصابمو خورد کرد منم زدم ب سیم اخر

1398/10/29 02:14

اقا الان تنها مشکل من اینه ک دست چپم درد میکنه هیچ جوره اروم نداره چیکارش کنم?

1398/10/29 02:14

پاسخ به

اقا الان تنها مشکل من اینه ک دست چپم درد میکنه هیچ جوره اروم نداره چیکارش کنم?

منم الان هر دوتاش درد میکنه اعصابمه

1398/10/29 02:15

2 روز بود راست درد میکرد

1398/10/29 02:15

از من درد ماهیچه ایه

1398/10/29 02:15

چرا

1398/10/29 02:15

کتفم درد میکنه کتف چپم

1398/10/29 02:15

نمیدونم رو مبل دراز کشیده بودم یهو اینطور شد

1398/10/29 02:16