ادرین منم همینجوری بود رزوئلا بود دارو داد سریع خوب شد دقیقا زیر گوشاش قرمز بود بازم ببرش دکتر دارو بده

واکسن هم نزنیم همش باید استرس سرخک و هزارتا درد و کوفت دیگه داشته باشیم

پاسخ به

ملیکا این شربت رو دکتر داده بود من ب ادرین چندباردادم کلا خوب شد

لوراتادین واسه حساسیته دیگه. مث همون سیتریزین ک خودش داره

ب من گفت نیا

??????????

یک ?، ? در کنیم

لعنت کردمش آمدم لی رفتم

پاسخ به

این مریضی همیشه بوده

اره فارسیش میشه سرخ جوش

پاسخ به

همین یساعت پیش میخواستم سالاد الویه بهش بدم چون میدونستم نمیخوره ی بازی ک چندماه بود بازی نکرده بود ...

اره آیهانم همینه.مثلا مشغول تی وی دیدن باشه هرچی تو دهنش بزارم میخوره تا ته‌.اصن نگاه نمیکنه چی هست??

پاسخ به

راسی متی نیستتتتت

از وقتی اینستا نصب کرد دیگه زیاد نمیاد

الان متنبه شدم تا مدت مدیدی نمیزنم ?

چه عجب متی خانوم

پاسخ به

بووووو گفتم چی مخا بگی.خا چشم و دلت روشن.من اصن از اون گروه اومدم بیرون خیلی وقته

زهراجان تولدت مبارک انشالله کنار خانواده سلامت و شاد باشی

بچه ها پسرک من کامل راه افتاد??

وگرنه این سمتیا

رب انار از دستشون نمیفته

پاسخ به

نمیتونی ازش بگیری تا شب نشده یه کاری کنم تا پشت چشمش زخم شده

شوهرم بخدا گرگان نیست، گوشیشم نمیتونه حواب بده
بهش پیام دادم شمارشو بفرسته، هروقت فرستاد، واست میفرستم

پاسخ به

??چرا؟من متوجه نشدم

شایعه اس اونایی که واکسن کرونا میزنن فلز بهشون میچسبه،بعد گفتن ربطی به واکسن نداره یسریا اینجورین،الان همه دارن خودشونو تست میکنن ببینن قاشق چنگال میچسبه یا نه???

فردا میان مگن ما هیچ جا نرفتیم، هیچ جا نمیریم همینجا هسدیم?

پاسخ به

بنده تنبلانه لم دادم علیسان لالا ناهار انچه گذشت دارم شوهر هم نیست?

من همونم ندارم.... ظرفشویی هم ک نگم برات?

پاسخ به

امروز ب شوهرم گفتم بریم اسکله گفت کار دارم??

بو الان مین دلش مگ این بیرون نبرم بهتره??یسره مخابیرون باشه

پاسخ به

نکه پوست بچه بکنی?

باو لیف پارچه ایه دیگ ??

بچمه چشم کردان برم رو اسفند نمک بپاشم?

ما با گوسفند درس مکنیم.... با پیاز تفت میدیم.... بعد ی سیب زمینی هم میندازیم... لوبیا سبز و ادویه... من کاری هم مزنم.... یکم تفت خورد رب میزنیم... بعد آب میریزیم تا بپزه دگ.... اون سیب رو هم در میارم اخرا میکوبم میریزم توش برا لعاب

پاسخ به

پسر تو هم تی تیشه ک مث پندار?

خیلی?اونروزی اشغال چسبیده بود به دستش باباش زد رو دستش که اشغال بیفته فک کرد زدش یک گریه ای میکرد بیا و ببین?