بره بمونه خونه خودش هر روز یکیتون برید سر بزنید بهش
اتفاقا یکی از برادرشوهرام گفته شوهر کصخل من قبول نکرده
1398/11/16 15:27
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
بااین اسایش نمیسه که به بچه دارشدن فک کرد
دقیقا
1398/11/16 15:27
//= $member_avatar ?>
بخدا ن میتونم بیرون برم ن تو خونه خودم راحتم مامان بابامم نمیتونن بیان
1398/11/16 15:28
//= $member_avatar ?>
خطریه نمیشه اوردش خونه
1398/11/16 15:28
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
اونا از زناشون میترسن توام چشم شوهرتو بترسون بگو من راحت نیستم
چجوری اخه
1398/11/16 15:28
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
چجوری اخه
اره راست میگ مرد بایداز زنش بترسه
1398/11/16 15:28
//= $member_avatar ?>
من میگم بهش فقط از این میترسم فردای روزی اگ مامان یا بابای من مریض شد من خواستم برم پیششون شوهرم بگه یادته نذاشتی بابام بمونه خونمون توام حق نداری بری پیش مامانت یا بابات
1398/11/16 15:29
//= $member_avatar ?>
من رفتم فعلن ?
1398/11/16 15:29
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
بگو اگه هر هفته یکیشون نبرن نگه دارن منم میرم دیگه من گناه کار شدم ازدواج کردم؟بگو منم ک نگهش داشتم ...
اوووووو
1398/11/16 15:29
//= $member_avatar ?>
خونه من شده کاروان سرااااای ب تمام معنا
1398/11/16 15:30
//= $member_avatar ?>
شوهر منم ی اخلاقای گندی داره ک نگو
1398/11/16 15:30
//= $member_avatar ?>
دیشب هنوز از سرکار نرسیده زنگ زده ب داداشس میگه بیاید خونمون میگم بابا بذا ی شامی کوفت کنیم بعد بیان میگه حالا من گفتم اونا ک نمیان
1398/11/16 15:31
//= $member_avatar ?>
اه
1398/11/16 15:31
//= $member_avatar ?>
خسته شدم
1398/11/16 15:31
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
سونیا یه چی میگم مثل خواهر
جانم
1398/11/16 15:31
//= $member_avatar ?>
قبل اینکه این بیاد من راحت بودم تا ساعت پنج بیکار بودم میخوابیدم حال میکردم پنج ب بعد پا میشدم خونه رو جمع میکردم شام میذاشتم
1398/11/16 15:32
//= $member_avatar ?>
ولی الان مجبورم صبح پاشم خرمالی کنم تا شب
1398/11/16 15:32
//= $member_avatar ?>
دعامیکنم شب تو خواب بمیرم راحت شم
1398/11/16 15:33
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
ببین میدونم توام راضی نیستی ب اون ی چی بشه ولی درکت میکنم سخته خب با شوهرت قشنگ حرف بزن بگو هر هفته ...
حالا صبرمیکنم تا جمعه اگه کسی نیومد ببره بهش میگم
1398/11/16 15:33
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
اونا هم اومدن؟
ن.یا مثلا داداشاش میان میاد یخچالو باز میکنه میگه میوه داریم یا ن میگم برو بشین میارم
1398/11/16 15:34
//= $member_avatar ?>
خونه زندگیم اصلا ب کسایی نمیخوره ک یک ماه و نیمه عروسی کردن
1398/11/16 15:35
//= $member_avatar ?>
انگار 10ساله عروسی کردم
1398/11/16 15:35
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
?????بگو شاید نداریم یا اصلا دوس ندارم بیارم
اووووو هرشب موقع برگشتن ب خونه زنگ میزنه میپرسه میوه داریم یا ن