پاسخ به حرفی ندارم و اصراری ندارم چون با درمان شدن یا نشدن شما چیزی ن از من کم میشه ن زیاد فقط خواستم کمکتون...
متوجهم میدونم که بخاطر درمان ما گفتین
من حال روحیم داغونه هرموقع بهشفکر میکنم اشکم درمیاد
هی میگم چطوری راه پیدا کنم و فرار کنم????
اما ترسم خیلییییی شدیده
شما ترست تا حدی بوده که تونستی دیلاتورو وارد کنی
ولی من از همون ورودیه واژنم درد شدید دارم و این درد لعنتی روانی میکنهمنو مستقیم دردش میره روی اعصابم و وجودمو میخوره??????
1402/03/18 01:58