1شنبه نوبت دکترم

دکترم چیزی نگفت فقط گفت شیرنجات نخور

باید بری سونو دیگه نمیشه ک همینجوری فهمید

از اون موقع رعایت میکنم

برنج گفت طهر بیشتر 7و8قاشق نخور

من اصصلا هم قندم بالا نیست نمیدونم چرا اینجوری

پاسخ به

باید بری سونو دیگه نمیشه ک همینجوری فهمید

این دفع برم ینی برام سونو مینویس

نمیدونم عزیزم

والا نمیدونم چرا بارداری تازکیا همش ب مشگل میخورن مامانا

ولی من دوس دارم جای دیگه سونو برم دوباره
ولی همش میگم توکل بر خدا بیخیال
اصن روحیه ام رسیده ب صفر
هی سعی میکنم اهمیت ندم و شاد باشم ولی ته دلم مثل قلب گنجشک تن تن میزنه

وقتی میشینم دردم کم میشه ولی دراز میکشم دردش بیشتر

شاید داره جا باز میکنه

پاسخ به

ولی من دوس دارم جای دیگه سونو برم دوباره ولی همش میگم توکل بر خدا بیخیال اصن روحیه ام رسیده ب صفر هی...

ایشالله خدا ب همونن ی زایمان راحت بچه سالم بده

پاسخ به

شاید داره جا باز میکنه

نمیدونم

ی کوچولو کمتر شده

مال منم بیشتر فقط حرکت میکنه لگد دیگه نمیزنه

باورت میشه انقد ذهنم درگیر سلامتیش اصن ب هیچی اهمیت نمیدم

خدا خودش بهم رحم کنه

سر پسر بزرگم هم افسردگی قبل زایمان گرفتم

بعد زایمانم حالم خیلی خوب بود

ایشالله صحیح سالم نی نی هامون

چون پسر بزرگم سزارین بودم اینم سزارین

اتاق عمل ترس داره

وقتی اولین بار رفتی

پاسخ به

تصویر

ey jonam che naze???? khosh qadam bashe azizam?