پاسخ به چند روزه به همه خانوما میگفت مامانی از جاریم بگیر خواهرشوهرم تا همه امروز به پسر برادرشوهرمم گفت باب...
وای یاد یه خاطره افتادم پسرعمم کوچیک بود رفته بود باعمم پرولباس پیش خیاطش بعدخیاط دوتا بچه داشته تاباباشون ازسرکاراومده آویزونش شده بودن پسرعمم هم گررریهههه که این بابامه????عمم شرشرعرق میریخت??بچههای خیاط پسرعمم گرفتن یه دل سیرکتک زدن ناکسا???
1400/04/08 23:19