?

توام سعي کن خوب باشي اينجوري ناراحتي پيش نمياد

من کارندارم خودشون همش گیرمیدن ب شوهرم

شوهرمم میاد میگه اینجورباش اونجورباش

خداروشکرشوهرمن تقريبا پسربزرگس جرات ندارن چيزي بش بگن

منم بزرگس?

?

سر همینک میپره بشون بامن چپ میشن

وقتي خونت جداس سعي کن واسه خودت غم وغصه نياري دوري و دوستي

مامانش رگ داره شوهرمم چندبار جلوو من ضایش کرد اونم بدش اومد میگفت جلو عروس نبایرد تو روم دربیاد

شوهرمم بهش گفت حالا ک زنموو غریبه میدونی دیگ نمیام پیشتون

منم نمیرم پیشش

اتفاقاشوهرمنم ي چندباري ب مادرش پريد ولي بش گفتم هيچوقت جلوي من اينکارو نکن

بامادرشم حرف زدم گفتم چيزي تودلش نيس ب دل نگيره

منم حرف زدم اجی ولی کلآمامانش رگ داره

ازاولش سياست ب خرج دادم ديگه اونم باهاشون چپ بيفته باهام بدنميشن

انگار من دشمنشم

اره عزيزم البته خيلي ازمادرا مادرشوهربازي درميارن

مدامم میگه تو میلاد لوس کردی ک ازت دور نمیشه گفتم واااع چ ربطی داشت

اخه شهرم تامن نرم باهاش نمیره خونشون

بايدازخداشم باشه ک شماباهم خوبين وخوشبخت

ی چندبارم من خونه بابام رفتم شوهرم نرفت اونجا عذابخوره براهمین لج کرده بعدم ک شوهرم رفت نموند غذابخوره گفت تازنم نیاد برا غذاخوردن نمیمونم

اونم براهمین بیشتر لج کرده

خیلیم باشوهرم صحبت کردم گفتم برو وقتی نیستم گفت نع اصلا نمیتونم

پاسخ به

ی چندبارم من خونه بابام رفتم شوهرم نرفت اونجا عذابخوره براهمین لج کرده بعدم ک شوهرم رفت نموند غذابخو...

شوهرتم دنبال دردسره ها?