مامانای دهه ۸۰

28 عضو

خدا رحمت کنه رفتگانت عزیزم

1401/01/17 06:51

خب بعد چی شد ک تصمیم به ازدواج کردی

1401/01/17 06:51

گرفتی

1401/01/17 06:52

بعد بابام فقط مامانمو داشتم

1401/01/17 06:52

برادر نداری؟

1401/01/17 06:52

اونم داشت هر روز بیشتر خودشو پیر میکرد اذیت میکرد

1401/01/17 06:52

پاسخ به

برادر نداری؟

نه 4تا خواهریم

1401/01/17 06:52

چند سالشه مامانت

1401/01/17 06:52

پاسخ به

نه 4تا خواهریم

خدا حفظتون کنه

1401/01/17 06:52

گفتم ازدواج کنم تا یه شادی به خونه و خانوادم برگرده

1401/01/17 06:52

پاسخ به

گفتم ازدواج کنم تا یه شادی به خونه و خانوادم برگرده

عزیزممم

1401/01/17 06:53

وگرنه اینقد بچه مذهبی و خرخون بودم و یه عالمه خاستگار که محل هیچکدومشونم نمیدادم

1401/01/17 06:53

پاسخ به

وگرنه اینقد بچه مذهبی و خرخون بودم و یه عالمه خاستگار که محل هیچکدومشونم نمیدادم

موفق باشی عزیزم

1401/01/17 06:53

بعد چی شد ک پسر دایت اومد خواستگاری

1401/01/17 06:54

پاسخ به

چند سالشه مامانت

الان 6ساله بابا فوت شده . مامان 52 شده ولی شناسنامش 4سال اینجورا از خودش بزرگتره

1401/01/17 06:54

پاسخ به

الان 6ساله بابا فوت شده . مامان 52 شده ولی شناسنامش 4سال اینجورا از خودش بزرگتره

خواهرات بزرگترن همه ازت؟

1401/01/17 06:54

پاسخ به

بعد چی شد ک پسر دایت اومد خواستگاری

اون به خودم میگف که رضایتم رو بتونه بگیره
دوتامونم رقیب های سخت تحصیلی بودیم

1401/01/17 06:54

منم بخاطر خانوادم زنگ زدم براش

1401/01/17 06:54

گفتم بیا خاستگاریم

1401/01/17 06:55

خب

1401/01/17 06:55

پاسخ به

خواهرات بزرگترن همه ازت؟

نه من سومی ام
ته تغاریمون 13 سالشه

1401/01/17 06:55

پاسخ به

نه من سومی ام ته تغاریمون 13 سالشه

عزیزمممم خدا حفظتون کنه

1401/01/17 06:55

دیگه اینطوری شد عروسی کردم

1401/01/17 06:55

عزیزم چ داستان تلخی داشتی

1401/01/17 06:56

پسرداییم هم پسر خوبی بود هم شوهر خوبیه ولی خب پایه ازدواجمون عشق نبود

1401/01/17 06:56