من وابجیم میموندیم خونه اونا پدربزرگم تواتاق میخابیدماسه تا توحال همیشه من وسط میخابیدم مامان بزرگم کنارم یبار جاهامونو عوض کردیم من خابیدم کنار نصف شب به سرپدربزرگم میزنه بیادجفت گیری کنن یهودیدم یکی داره پای منومیکشه فک کرده مادربزرگمم یکم کشیدیهوپتوروبازکردم جیغ زدم گف ععع زهراتویی فک کردم مادربزرگته ?????
1399/02/04 21:57