مریض های دکتر نصر بیان

17 عضو

توکل چی هست

1399/02/28 19:44

شوهرت چی گفت

1399/02/28 19:44

پاسخ به

شوهرت چی گفت

چی باید بگه

1399/02/28 19:45

پاسخ به

چی باید بگه

بخدا ناراحت شدم ای روزگار

1399/02/28 19:45

تف به این شانس

1399/02/28 19:45

کیو دیدی از خدت چیزی بخاد بش بده؟؟؟؟؟؟؟

1399/02/28 19:46

خدا

1399/02/28 19:46

اگ قرار بود خدا کاری بکنه پس دکترا چکارن؟؟؟؟؟

1399/02/28 19:46

پاسخ به

من خیلی تو درمان شکست خوردم همیشه هم باش کنار اومدم این بار بدجور داغون شدم

عزیز دلم شما نمیشناسم ولی وقتی این پیام دیدم بغض سنگینی تو گلوم احساس کردن از خدا میخوان به حرمت همین ماه که ماه مهمانی خداست خدا خودشم دامن تک تک ماها که چشم انتظاریم رو سبز کنه الهی آمین?

1399/02/28 19:51

پاسخ به

کیو دیدی از خدت چیزی بخاد بش بده؟؟؟؟؟؟؟

فدات بشم عزیز دلم میدونم خیلی دل شکسته تر از هر زمانی هستی الان ولی گلم مطمئن باش حکمتی توش هست خوشبختی آدم که فقط به بچه نیست گلم من خودم تو حسرت بچه هستم میفهمم چی میگی منم روزهای سختی رو گذروندم ولی الان فقط میگم خدا اگه میخوای بدی سالم و صالح بچه بهم بده

1399/02/28 19:57

من با هزار ناله هزار زاری از خدا بچه بخوام اونم بهم بده دور از جون مشکلی داشته باشه چه به درد من میخور این خواستن چرا ما اصرار داریم به چیزی که ممکنه به صلاحمون نباشه

1399/02/28 19:58

پاسخ به

فدات بشم عزیز دلم میدونم خیلی دل شکسته تر از هر زمانی هستی الان ولی گلم مطمئن باش حکمتی توش هست خوشب...

نهاستم بزار ب *** ها بده بندازن تو توالتا ،همونا رو خدا بیشتر میپسنده ،

1399/02/28 19:59

بدبخت شوهرم

1399/02/28 20:01

گیر چه زنی افتاده ناقص و مریض

1399/02/28 20:01

نمیدونم چ کنم طلاق بگیرم،، کجا برم ؟ اینم پاسوز من شده بیچاره ،

1399/02/28 20:03

برم بمیرم

1399/02/28 20:03

دیگه چه فایذه داره تخمکای خودم ک بچه نشد، الانم این جنینا رو بدن کثیفم نمیپذیره

1399/02/28 20:03

کاش حداقل شاغل بود اینهمه سربار نبوذم ،، غذا از گلوم پایین نمیره یه اشغال اضافی هستم

1399/02/28 20:05

بزار یک چیزی رو واستون تعریف کنم من دایم سه تا پسر داشت یکی از یکی باهوش تر و سالم تر زن دایم اصرار داشت که نه من باید یک دختر هم داشته باشم وقتی مردم کی بالا سر مزارم گریه میکنه دختر که غم خار مادر هرچی بهش گفتن بی خیال بارداری شو چون هم قند داشت هم سنش بالا بود ولی هی اصرار اصرار از این دکتر به اون دکتر همه جا نذر و نیاز میکرد آخر به حاجت دلش رسید ولی چه فایده دختر دایی عزیزم موقع به دنیا آمدن اکسیژن به مغزش نرسید الان از نظر جسمی مشکل دار الان خیلی از این ماجرها میگذر پسر دایی هام همه ازدواج کردن و الان همشون بجه هاشون دختر ببین این جور نگو گلم خدا خیلی مهربونه

1399/02/28 20:05

ک نتونستم یه بچه بیارم

1399/02/28 20:05

پاسخ به

ک نتونستم یه بچه بیارم

میای پی وی عزیزم

1399/02/28 20:05

بله

1399/02/28 20:06

دقیقا

1399/02/28 20:06

وقتی میرم خیابون زنها رو میبینم میگم تو این دنیای بزرگ فقط من باید با همه فرق داشته باشم

1399/02/28 20:09

ما یه دوست خانوادگی داشتیم زنه به همه چی چنگ زد تا بچه بیاره یه دختر اورد بعد گفت پسر دکتر جادو هرچی بگین انجام داد بعدش پشت هم باز پسر اورد بی دارو و درمان پسر بزرگ معتاد شد پسر بعدیم معتاد کرد از اون معتادایی که دیگه تو خیابونا هستن نمیدونی با چه نازو نعمتی مامانه اینا رو بزرگ کرد ? دیکه خونه هم نمیان کارتن خابن فک کنم دخترش تو جونی سکته کرد مرد زنه الان فقط نفس میکشه .. من حتی طاقت ندارم از مامانم بپرسم مامان فلانی چه طور حالش گریم میگیره ، ببین دیگه اون‌مادر چه میکشه انگار کن فیکون شد زندگیشون الانم زنه با شوهرش و یه بچه دیگش زندگی میکنه که پدرش به بابام گفت اینم میره دنبال همون معتادا چند وقته دیگه ...

1399/02/28 20:12