دکتر نیلوفر نظر زاده (مشهد)

42 عضو

اره بابا من از بیحسی خیلی میترسم در کل از اتاق عمل وحشت دارم بخدا

1399/03/15 20:28

پاسخ به

الاهی بگردم اون جیگر طلا رو ???مگه دلت میاد ???مهناز میخای بیهوش بشی؟؟

حالا من یه چاخانی کردمتون باهاش حال کنین خیلی جدی نگیر خخخخخ??

1399/03/15 20:30

پاسخ به

اره بابا من از بیحسی خیلی میترسم در کل از اتاق عمل وحشت دارم بخدا

ای جونممممممممممممم همچین زود تموم میشه ?????اصلا استرس نداشته باش من به جات کلی رفتم اتاق عمل،حتی یه بار ترمیم برای بینیم الکی رفتم که فقط برم اتاق عمل ?????بس دوست دارم موقعیتشو????

1399/03/15 20:30

پاسخ به

ای جونممممممممممممم همچین زود تموم میشه ?????اصلا استرس نداشته باش من به جات کلی رفتم اتاق عمل،...

وای چه دلی داری بخدا من شبا خواب اتاق عمل میبینم ولی خب خیلی به نظرزاده اعتماد دارم دلم بهش گرمه هر دوتا خواهرم پیشش زایمان داشتن یکی طبیعی یکی سزارین واقعا عالی

1399/03/15 20:31

پاسخ به

حالا من یه چاخانی کردمتون باهاش حال کنین خیلی جدی نگیر خخخخخ??

????تو به سلامتی و خوشی از فندقت جدا بشی هر موقع وقت و حوصله داشتی بیا ????

1399/03/15 20:31

پاسخ به

????تو به سلامتی و خوشی از فندقت جدا بشی هر موقع وقت و حوصله داشتی بیا ????

چشم چون خیلی اصرار میکنی دیرتر میام سراغتون☺

1399/03/15 20:32

پاسخ به

وای چه دلی داری بخدا من شبا خواب اتاق عمل میبینم ولی خب خیلی به نظرزاده اعتماد دارم دلم بهش گرمه هر ...

خخخخخخخخ من اینقدر خیره ام.. دفعه آخر تو اتاق عمل با دکتر بیهوشی داشتم قشنگ وسایلشو آماده میکردم ??????بعد میگفت بخاب باید بیهوشت کنم الان دکترت میاد ?????به زور درازم کرد

1399/03/15 20:32

پاسخ به

چشم چون خیلی اصرار میکنی دیرتر میام سراغتون☺

راستی دختره یا پسر جوجوت؟؟ اسمش چی میزاری

1399/03/15 20:33

پاسخ به

خخخخخخخخ من اینقدر خیره ام.. دفعه آخر تو اتاق عمل با دکتر بیهوشی داشتم قشنگ وسایلشو آماده میکردم ??...

وای نگو تورو خدا کاش منم مثل تو بود الان دستام داره میلرزه

1399/03/15 20:33

پاسخ به

وای نگو تورو خدا کاش منم مثل تو بود الان دستام داره میلرزه

خخخخخخخخ ولی میدونی چیه مهناز اون روز داشت برام نامه بستری می‌نوشت کم مونده اشکم در بیاد ?????نمیدونم از ذوق بود از استرس بود.... فکر می‌کردم داره برای فردا میگه بهم که 7صبح ناشتا بیمارستان باشی ????

1399/03/15 20:34

بیهوشی خیلی حس جالبیه،، یه خواب عمیق عمیق در حدی که فکر میکنی ده سال خاب بودی در صورتی که شاید 2ساعت شده باشه

1399/03/15 20:36

پاسخ به

راستی دختره یا پسر جوجوت؟؟ اسمش چی میزاری

پسر عزیزم اسم پسر اولم نوید اسم اینو میخوام بزارم نیما حالا هرکی اسمی مد نظرش که به نوید بخوره کمک کنه

1399/03/15 20:36

من همه عمل هام بیهوش بودم اینو میخام بی حس شم

1399/03/15 20:36

پاسخ به

من همه عمل هام بیهوش بودم اینو میخام بی حس شم

با روحیات من که اصلا سازگا ر نیست همونجا سکته میکنم

1399/03/15 20:37

پاسخ به

پسر عزیزم اسم پسر اولم نوید اسم اینو میخوام بزارم نیما حالا هرکی اسمی مد نظرش که به نوید بخوره کمک ک...

????????جانممممممم.. انشاالله خوش قدم و خوش روزی باشه براتون... خیلی خیلی اسم قشنگی هم انتخاب کردی

1399/03/15 20:37

پاسخ به

با روحیات من که اصلا سازگا ر نیست همونجا سکته میکنم

میدونی مهناز خوبیش چیه؟؟؟ اینکه خیلی زود میتونی شیر بدی به بچه یا اینکه همون مواد بیهوشی روی بچه هم تاثیر میزاره تا چند ساعت گیجه ولی بی حس بشی بچه هوشیار تره ???????اون لحظه شیرینی که دنیا میاد از دست نمیدی و اولین نفر بچه رو میبینی ??????وااااااااااای خدا دلم میخواد بخابم و زود نوبت من برسه ???????

1399/03/15 20:39

پاسخ به

الاهی با دل خوش بری یک شنبه و به سلامتی و خوشی زایمان کنی و با پسر گلت برگردی به آغوش خانوادت ???...

ممنون عزیزم خیلی لطف داری انشالله هر چی زود نوبت شما هم میشه

1399/03/15 20:44

مهناز جان وقتی پسر گلت رو دیدی برای دفعه اول،، یاد اونایی که چشم به راه یه اولاد موندن چند ساله باش ????

1399/03/15 20:46

پاسخ به

مهناز جان وقتی پسر گلت رو دیدی برای دفعه اول،، یاد اونایی که چشم به راه یه اولاد موندن چند ساله باش ...

باشه گلم حتما

1399/03/15 20:50

???????

1399/03/15 20:57

مهناز پسرت میره کلاس اول امسال؟؟؟

1399/03/15 21:17

یا پیش دو

1399/03/15 21:17

نه عزیزم نیمه اولی میره کلای اول

1399/03/15 21:20

ثبت نامش میکنی

1399/03/15 21:46

با این اوضاع کرونا اوم نمیدونه چیکار کنه

1399/03/15 21:46