🤫🤫حل مشکلات و مشاوره خانواده 🥰🥰

41 عضو

پاسخ به

اصالتا تهرانی بودی

اره

1399/05/04 10:29

پاسخ به

سعي کن يه کوچولو در بياري

شوهرم میگه زبونت برامنه فقط

1399/05/04 10:29

پاسخ به

اوه خدا کمکت کنه

بابا به خاطر من اومد تبريز تا تنها نباشم

1399/05/04 10:30

میتریم یه چی بگم طرف ناراحت شه

1399/05/04 10:30

بعدانقد خودما میخورم ک

1399/05/04 10:30

پاسخ به

شوهرم میگه زبونت برامنه فقط

عزيزم من جوري ميگم ناراحت نميشن

1399/05/04 10:30

منم تهرانی اومدم اصفهان

1399/05/04 10:30

پاسخ به

عزيزم من جوري ميگم ناراحت نميشن

مشکل همینه من نمیدونم چجوری بگم

1399/05/04 10:30

پاسخ به

منم تهرانی اومدم اصفهان

❤❤❤❤

1399/05/04 10:32

پاسخ به

مثلا ميرم خونع خواهر شوعرم شوهر خواهر شوهرمو بغل ميکنه ميگم چطوري آجي خوبي دلم برات يذره شده بود عزي...

من اصلا دوست ندارم بغلشون کنم

1399/05/04 10:32

پاسخ به

مشکل همینه من نمیدونم چجوری بگم

سعي کن ميتوني

1399/05/04 10:32

ببین من خیلی محبت کردن ب خواهرشوهرم اصلا ازش محبت ندیدم

1399/05/04 10:32

پاسخ به

من اصلا دوست ندارم بغلشون کنم

ما عاشق هميم

1399/05/04 10:32

اون موقع ک عقد بودم تهران بودم براش لباس و هدیه میاوردم یا جایی نیرفتم سوغاتی یه تابلو نقاشی رنگ روغن براش کشیدم اصلا ندیدم خودش جایی بره برام چیزی بیاره

1399/05/04 10:33

فک میکنه وظیفمه

1399/05/04 10:33

خب برا کسي خوب باش که قدرتو بدونه

1399/05/04 10:33

همین دیگه موضوع اینع من انقد پیش مادرشوهرم میموندم کاراشا میکردم اما کو حالا اون برا من چیکار کرد هیچی شوهرم کارش شیفتیه بعضیا شبا نبود پیش اون میرفتن ولی یه شب نیامد میش من ک تنهام و غریبم دیگه نرفتم

1399/05/04 10:36

باجاریم دعوام شد کوچیکترهمن بود قهرکردیم خودشا اصلا وسط ننداخت ب اون بفهمونه ک کوچیکتره اشتباه ازون بوده خودمون اشتی کردیم برگشت بمن گفت غوربتی حزب باد یروز خوب یروز بد ....دلش ازمادرشوهرم پربود بمن سلام نمیکرد میامد خونه مادرشوهرم منم اونجا بخاطرمادرشوهرم میموندم دیگه سرااین چیزا برخوردا خونه خودمم تنهام ولی بهم بی احترامی نمیشه راحتم خونه خودم

1399/05/04 10:38

بعدفوت پدرشوهرم 40 روزموندم براشون اشپز یمیکردم خانواده خودما ندیدم 40 روز حالا اگر یموقع

1399/05/04 10:39

ناراحت بشه ازمن اصلا یبار اینا توذهنص نیس فقط همدن ناراحتی رو یادشه

1399/05/04 10:39

گردش و تفریح بیرون رفتنش با اون عروسشه همون ک بامن دعوا کرد

1399/05/04 10:40

فامیلشم هس

1399/05/04 10:40

نوه داداششه

1399/05/04 10:40

عیدامسافرتشون با اوناس

1399/05/04 10:40

یکبارنگفتن بیاید شماهم بریم من هم چیزی نگفتم

1399/05/04 10:41