jigara

1 عضو

چی بگم

1399/03/16 02:39

نباید میرفت

1399/03/16 02:39

حالا ک رفت دیگه میخوای چیکار کنی

1399/03/16 02:40

اونا رفتن توراه برگشتن هادی رو اومدن بردن

1399/03/16 02:40

بخاطر من نباید میرفت

1399/03/16 02:40

حالا هر چی...

1399/03/16 02:40

آره نباید میرفت حالا ک رفته دیگه هیچ‌کاری نمیشه کرد

1399/03/16 02:40

اهوم

1399/03/16 02:40

زندگیو برا خودت تلخ نکن

1399/03/16 02:41

بهم گف نمیرم حتی اونا رفته بودن هاشم قسمش داده برگشته اومده بردنش

1399/03/16 02:41

پاسخ به

زندگیو برا خودت تلخ نکن

تلخه دا

1399/03/16 02:41

پاسخ به

بهم گف نمیرم حتی اونا رفته بودن هاشم قسمش داده برگشته اومده بردنش

خب قسم داده

1399/03/16 02:41

پاسخ به

تلخه دا

تو ب همچی گیر میدی

1399/03/16 02:42

اینجوری خستش میکنی

1399/03/16 02:42

اگه ب حرفت اهمیت نداد دیگه نگو اون حرفو خودتو کوچیک نکن

1399/03/16 02:42

پاسخ به

اگه ب حرفت اهمیت نداد دیگه نگو اون حرفو خودتو کوچیک نکن

لایک

1399/03/16 02:42

معلمم میگف یه حرفو یبار بگو

1399/03/16 02:42

پاسخ به

معلمم میگف یه حرفو یبار بگو

اره دقیقا

1399/03/16 02:42

ظهر ابراهیم ی لباس پوشیده بود گفتم اونو نپوش گفت چشه مگه گفتم من میگم نپوش دیگه اگع برا کسی دیگه میپوشی بپوش گفت حال ندارم عوض کنم گفت باشه
رفت حیاط برگشت عوض کرد رفت

1399/03/16 02:43

بخدا اون اصلا به فکر زندگی خودش نیس همش سعی میکنه زندگی منو خراب کنه یکی از دختر خاله هاشو کنه تو پاچه هادی

1399/03/16 02:44

پاسخ به

بخدا اون اصلا به فکر زندگی خودش نیس همش سعی میکنه زندگی منو خراب کنه یکی از دختر خاله هاشو کنه تو پا...

واااا تو چی میگیی فکرتو خراب نکننن

1399/03/16 02:44

شما دیگه ازدواج کردین دوست نیستین

1399/03/16 02:44

نمیشناسینش

1399/03/16 02:44

همه کار از دستش برمیاد

1399/03/16 02:45

مهسا یه سری یکی از دختر خاله هاش به هادی پیام داده بود

1399/03/16 02:45