آسناو آنیسا

0 عضو

تازه بیدارشدم

1399/03/09 11:56

توحیاط نشستم منتظرم شوهرم بیاد

1399/03/09 11:57

سلام

1399/03/09 11:57

فدات

1399/03/09 11:57

چخبر

1399/03/09 11:57

ء من شب و شهرستان بودم نت نبود

1399/03/09 11:58

پاسخ به

چخبر

سلامتی

1399/03/09 11:58

ناهار چی داشتی

1399/03/09 11:58

رفتی خونه مامانت

1399/03/09 11:58

پاسخ به

رفتی خونه مامانت

م مامانم اینا زنجانن

1399/03/09 11:58

خونه ای دایی م بودم

1399/03/09 11:58

پاسخ به

ناهار چی داشتی

گوشت چرخ کرده

1399/03/09 11:59

اها

1399/03/09 11:59

پاسخ به

گوشت چرخ کرده

نوش جان

1399/03/09 11:59

میگما

1399/03/09 11:59

پاسخ به

میگما

جان

1399/03/09 11:59

من از یه روسری خوشم اومده شوهرمم میدونه چون بهش گفته بودم

1399/03/09 11:59

با دیشب بهش گفتم من نمیتونم بخرم ازش

1399/03/09 11:59

گفت چرا

1399/03/09 12:00

گفتم چون تا سه روز دیگه شاید تمام کنه

1399/03/09 12:00

بعد چنددقیقه هیچی نگفت

1399/03/09 12:00

بعد من بیخیال شده بودم توگوشی بودم گفت برو تو جیبم پول داشتمه ازقبل بردارفرداحتمابروبخر

1399/03/09 12:01

35منه روسری

1399/03/09 12:01

یه سرویس چوبی کفگیر هم دیدم 20تومنه

1399/03/09 12:01

بنظرت کدوموبخرم

1399/03/09 12:01