دلم یه جایه دنج با تنهایی
یه چایی یه خیال راحت یه سکوت یه کتاب رمان میخواد
1399/08/01 23:55
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
همون اداها ک بارانا میشه یاسان هم میشه
بارانا داستان خیلی قشنگی داره و البته تعبیر خیلی قشنگتر???
1399/08/02 01:52
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
خیلی افتضاح من شبا فقط شوهرمو میبینم اونم یکسره تو فیلمه?
کپی شوهر منه یا فوتبال یا فیلم
1399/08/02 01:59
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
از کجا معلوم نشدن??
.والا ج دلخوشی داری?من ی سوسک ماده رد بشه از رو شوهرم غیرتی میشم?
1399/08/02 02:26
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
اره خدایی از دنیا سیرشدم
نشو هنو دنیا قشنگیاشو داره هنو کاندوم میوه ای امتحان نکردی????
1399/08/02 02:28
//= $member_avatar ?>
بحمدالله ک خواب بود و داشت هزیون میگفت وگرنه والا بخدا منو جر میداد?????
1399/08/02 02:33
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
خوب بخوابی ب چرت و پرتای مام اهمیت نده?
خندیدم??با حرفات
1399/08/02 02:43
//= $member_avatar ?>
من چه سبزم امروز نکند اندوهی رسد از پس کوه....
1399/08/02 10:37
//= $member_avatar ?>
دیگه شدم
1399/08/02 15:27
//= $member_avatar ?>
اره خدایی
1399/08/02 18:49
//= $member_avatar ?>
از این ور مهدی و پر کردن انداختن به جونم
1399/08/02 18:56
//= $member_avatar ?>
منم گفتم تا وقتی اولویتت اونان من نفرتم ازشون بیشتر میشه و اصلا با هیچ کدومنمیره بیام
1399/08/02 19:00
//= $member_avatar ?>
مهدی آدم بزدل و ترسوییه ببینه بچه هاشو داره از دست میده به پام میفته
1399/08/02 19:42
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
خب قهربمون خواهر هرجور راحتی
دیشب 5 سانت تشکشو جدا انداخت
1399/08/02 20:39
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
بیا واسه خودت من کلا شوهرنمیخوام
نترس از منم میزنه اما داعشی نیس بنگلادشیه?
1399/08/02 20:52
//= $member_avatar ?>
دیگه حداقل یکی که با حرفاش آروم شیم ؛ همین.
1399/08/02 23:26
//= $member_avatar ?>
دلم ساندویچ میخاد با این نون باگت سبوس دارها کک مکی ها که فقط گوجه خیار شور و کالباس لاشه از همونا که بوفه مدرسه می فروخت
1399/08/02 23:32
//= $member_avatar ?>
شوهرم
1399/08/03 08:05
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
سلام عزیزم خوبی
ن والا چ خوبی انگار حاملم ولی نیستم
1399/08/03 10:32
//= $member_avatar ?>
مردمم جرعت نمیکنن شلوغ کنن
1399/08/03 14:45
//= $member_avatar ?>
شال میتونی بگیری البته زیادم سرد نشده ?
1399/08/03 14:55
//= $member_avatar ?>
سلام بچها ممنونم واقعا ی لحظه ی فکر البته ی خریت زد ب سرم ک برم دعوتشون کنم بعد گفتم از الان تا ته ماه باید با همین ی تومن سر کنم
1399/08/03 18:56
//= $member_avatar ?>
بقول مامان کیان ی مشت ادم قدرنشناس بهتره همون خودمون باشیم اینجوری خودمم راحترم اونا بیان حتی نمیتونم شوهرمو بوس کنم یا بش تبریک بگم از بس بد نگام میکنن