روانشناسی و تربیت فرزند👑

146 عضو

ایلیا پسر منم خیلی تنبله

1399/11/04 22:27

دیر نشست دیر سینه خیز رفت دیر هم چهاردست و پا رفت

1399/11/04 22:28

بچه ها متفاوتن اگه بردی چکاب مسکلی نداشت دیگه جای نگرانی نداره

1399/11/04 22:30

یکماه پیش تب کرد بردمش ازمایش کامل داد مشکلی نداشت خداروشکر

1399/11/04 22:40

یعنی نیازی نیس بازم ببرم؟؟

1399/11/04 22:41

سلام مامان های عزیز....بچه ام نه ماهش هست و بجز شیر خودم هیچی نمیخوره تو رو خدا راهنماییم کنین چیکار کنم؟

1399/11/05 10:48

پاسخ به

میگه نمیپوشم همش میگه من اونجا (یعنی پیش مادرش )که بودم اصلا لباس نمیپوشیدم

عزیزم خب چرا نمیزارید پیش مادرش باشه ،اخر هفته ها بیاد پیش پدرش ؟فکر کنم بچه تو این سن خیلی به مادرش وابسته است

1399/11/05 11:10

پاسخ به

عزیزم خب چرا نمیزارید پیش مادرش باشه ،اخر هفته ها بیاد پیش پدرش ؟فکر کنم بچه تو این سن خیلی به مادرش...

صلاحیت نداره عزیزم بچه افسرده شده سیگار می‌کشید دزدی میکرد فقط موقع خواب خونه بود بچه همش تو کوچه همسایه ها شکایت کردن اومدن تحقیق ماهم پیگیری کردیم بچه رو دادن به ما .
مامانش میاد دنبالش میگه نمیرم ازاونجا بدم میاد

1399/11/05 11:42

مارو دوست داره بهش محبت میکنیم اسباب بازی می‌خریم چیزایی که دوست داره رو می‌خریم براش .بچه ی خوبیه اما تمام رفتارهای اون ور روش تاثیر گذاشته سخته واقعا برام .وقتی پدرش نیست باهم خوبیم اما وقتی پدرش از سرکار میاد وای نمیدونی حاضر جوابی می‌کنه قهر می‌کنه داد میزنه و.... واقعا دیگ نمیدونم چیکار کنم خودمم 7ماهه باردارم به شدت اذیت میشم
اگ کسی که بچه داره اونم پسر بچه شیطون کمکم کنید .
بچه بزرگ کردن سخت هست اما وقتی بچه ی خودت باشه میدونی چیکار کنی ازبچگی اما وقتی بچه ی خودت نیست و از ی سنی اومده پیشت که اونم اوج لج بازی وشیطنت واقعا سخته .
آدم زمانی قدر پدر و مادرش می‌دونه که مادربشه

1399/11/05 11:49

دیونه شدم واقعا ????

1399/11/05 11:50

پس همونه ،اونجا هرکاری میکرده مادرش براش مهم نبوده هیچی نمیگفته
خیلی کارت سخته عزیزم ،حتما با مشاور در ارتباط باش ،پدرشم هرجوری شده ببر پیش مشاور ،بگو الان بچه دومی دنیا بیاد خیلی از این تاثیر میگیره ،اگه این رفتارش خوب نباشه اونم یاد میگیره

1399/11/05 11:51

تازه شاید بچتون دنیا بیاد ،این از حسادت رفتارش بدتر هم بشه ،حتما حتما با پدرش یه مشاور خوب برید

1399/11/05 11:51

ببین بچه خود ادم هم هرچی دلش خواست که براش نمیخریم، اصلا اینجوری بچه تربیت نمیشه که فقط لوس و پر توقع میشه

1399/11/05 11:52

پاسخ به

پس همونه ،اونجا هرکاری میکرده مادرش براش مهم نبوده هیچی نمیگفته خیلی کارت سخته عزیزم ،حتما با مشاور ...

مادرش اصلا نبوده خونه صب میرفته شب میموده پیش مادربزرگش بوده مادر بزرگشم میرفته مغازه این خونه تنها تا شب دایی هایش هم زندانن.

1399/11/05 11:52

پاسخ به

مادرش اصلا نبوده خونه صب میرفته شب میموده پیش مادربزرگش بوده مادر بزرگشم میرفته مغازه این خونه تنها ...

چه خانواده فرهیخته ای???

1399/11/05 11:53

پاسخ به

تازه شاید بچتون دنیا بیاد ،این از حسادت رفتارش بدتر هم بشه ،حتما حتما با پدرش یه مشاور خوب برید

رفتیم پدرش لج بازه انگار واقعا بچش بچه پادشاهه نباید بگی بالاچشمت ابرویه

1399/11/05 11:53

پاسخ به

ببین بچه خود ادم هم هرچی دلش خواست که براش نمیخریم، اصلا اینجوری بچه تربیت نمیشه که فقط لوس و پر توق...

هرچی هرچی که نه مثلا این بچه بچگی نکرده اسباب بازی داشته قایم میکردن که خراب نکنه بعد بهش میگفتن دزد اومده برده

1399/11/05 11:54

مثلا اون روز سالگرد ازدواجمون بود جاتون خالی پیتزا خریدیم انقد خوشحال بود می‌گفت من همش ب اونا میگفتم بخرن برام نمیخریدن .

1399/11/05 11:55

پاسخ به

مثلا اون روز سالگرد ازدواجمون بود جاتون خالی پیتزا خریدیم انقد خوشحال بود می‌گفت من همش ب اونا میگفت...

عزیزم.. بگو دیگه به اونجا فکر نکن از این به بعد اینجایی و با هم خوش میگذرونیم ،کاری کن دیگه به اونا فکر نکنه

1399/11/05 11:56

پاسخ به

چه خانواده فرهیخته ای???

بخدا قسم من ازروزی که ازدواج کردم با همسرم گفتم برو دنبال کارای بچه گفت نه الان میگه کاش به حرفت گوش میکردم .نمی‌دونم ب دعا اعتقاد داری یانه ولی دعا رو روی خرما لای دیوار خونه ی مادرشوهرم گذاشته بودن

1399/11/05 11:56

اگر هم پدرش همکاری نمیکنن ،شما کار خودتو ادامه بده ،محبت بکن ولی باج نده به بچه بزار بفهمه لااقل پیش شما با لجبازی کارش پیش نمیره ،پدرشم احتمالا بعد یه مدت میفهمه (یکم بزرگ تر شه بی ادبی کنه پدرشم میفهمه داره اشتباه میکنه )

1399/11/05 11:56

پاسخ به

سخته واقعا ولی بهترین راه همون محبت کردنه و در عین حال جدیت هم داشته باشی البته رفتار خودتو شوهرت با...

بعضی مواقع خوبه همسرم اما بعضی مواقع نه .الان دیشب ساعت 1شب ماشین برادر شوهرم خراب شده بود بچه رو هم برده بودم حموم شوهرم رفت اینم افتاد دنبالش گفتم مامان جان سرمامیخوری من دوست دارم سرما بخورم پاشد بره دروبازکرد دعواش کرد گفت حق نداری بری
قبلش هم برادرشوهرم گفت پاتو بیرون نذاری بس که تو کوچه بوده عادت کرده

1399/11/05 11:58

از قصه هم خیلییی میتونی کمک بگیری
یعنی اگه یه چیزی رو میخوای بهش یاد بدی یا یه کاری ازش میخوای اصلا مستقیم بهش نگو یه مدت ،در طول روز یا مثلا شب موقع خواب یه تایم قصه خوانی براش بزار خیلی هم جذاب کن اون زمانو که اینم بیاد بشینه گوش کنه ،بعد لابه لای داستانا درباره اون چیزی که میخوای بهش بگی بگو

1399/11/05 11:59

پاسخ به

عزیزم.. بگو دیگه به اونجا فکر نکن از این به بعد اینجایی و با هم خوش میگذرونیم ،کاری کن دیگه به اونا ...

میگم بهش بخدا ولی بازم میگه البته خداروشکر نسبت ب قبلا کمتر میگه

1399/11/05 11:59

پاسخ به

بعضی مواقع خوبه همسرم اما بعضی مواقع نه .الان دیشب ساعت 1شب ماشین برادر شوهرم خراب شده بود بچه رو هم...

یه بار بزار بره،سرما بخوره بفهمه نتیجه کارش چی میشه

1399/11/05 12:02