گروه مامانهای بهمن و اسفند ۹۹

7 عضو

پاسخ به

شهر گور رفتم همون که مجسمه پادشاه ساسانی توی دل کوه هستش

اره

1399/08/06 21:37

من هم خونواده خودم هم پدرشوهرمم اونجا هستن.

1399/08/06 21:38

پاسخ به

اره.پسر عمومه?

وای خب سخته اگرم رابطتون خوب نباشه، همون بندرعباس بمونی راحت تری??

1399/08/06 21:38

پاسخ به

من هم خونواده خودم هم پدرشوهرمم اونجا هستن.

خیلی شهر قشنگیه

1399/08/06 21:38

پاسخ به

سلام تولد پسر منم 17 اسفنده. بچه اولم 2 سال و هشت ماهشه. شماها بچه اولتونه؟

ان شالله بشه آره مال من اولیه

1399/08/06 21:38

به سلامتی عزیزم. شما مال کدوم شهر هستید فهمیه جان

1399/08/06 21:38

پاسخ به

وای خب سخته اگرم رابطتون خوب نباشه، همون بندرعباس بمونی راحت تری??

رابطمون خوبه ولی خو از عروس خیلی توقع زیادی دارن .من نمیتونم تحمل کنم.سه سال باهاشون زندگی کردم بسمه?

1399/08/06 21:39

پاسخ به

بچه ها منم‌ غریبم شمال زندگی میکنم حتی یه نفر فامیل و آشنا هم ندارم

منم عین تو قمم البته خانواده ی شوهرم هست کاش نبود کاش تنهای تنها بودم اونوقت مشکلی نداشتیم

1399/08/06 21:39

پاسخ به

منم عین تو قمم البته خانواده ی شوهرم هست کاش نبود کاش تنهای تنها بودم اونوقت مشکلی نداشتیم

?

1399/08/06 21:39

مردا زود تحت تاثیر خونوادشون قرار میگیرن هرچی دورتر باشن بهتره

1399/08/06 21:40

پاسخ به

رابطمون خوبه ولی خو از عروس خیلی توقع زیادی دارن .من نمیتونم تحمل کنم.سه سال باهاشون زندگی کردم بسمه...

اینجوریم سخته

1399/08/06 21:40

پاسخ به

مردا زود تحت تاثیر خونوادشون قرار میگیرن هرچی دورتر باشن بهتره

مال من موجودات عجیبی ان

1399/08/06 21:41

آره بچه ها ولی باور کنید تنهای تنها بودن خیلی سخته

1399/08/06 21:42

پاسخ به

اینجوریم سخته

اره.البته مال من جاری بزرگم پرتوقعشون کرده بود از بس هرچی میگفتن انجام میداد از همه عروسا توقع داشتن مثل اون باشن ک من نمیتونستم

1399/08/06 21:43

فهمیه جان شما کی به سلامتی زایمان میکنی؟ نی نی کوچولوت چیه؟

1399/08/06 21:43

پاسخ به

آره بچه ها ولی باور کنید تنهای تنها بودن خیلی سخته

اره قبول دارم خدایی.

1399/08/06 21:43

پاسخ به

اره.البته مال من جاری بزرگم پرتوقعشون کرده بود از بس هرچی میگفتن انجام میداد از همه عروسا توقع داشتن...

عزیزم

1399/08/06 21:43

پاسخ به

اره.البته مال من جاری بزرگم پرتوقعشون کرده بود از بس هرچی میگفتن انجام میداد از همه عروسا توقع داشتن...

خب برا منم همینطوره ولی خب رو ندادم اونای دیگه حمالی میکنن من نمیرم

1399/08/06 21:45

زهرا جان من ی برادر شوهرم هست بندر .مثل این خاله زنک ها رفته مرخصی خونه باباش فقط تا تونسته بداز من و زندگیم گفته ک ولخرج و این حرفها بخدا اگ تنها باشی بهتر از همچین ادما هس.

1399/08/06 21:45

پاسخ به

فهمیه جان شما کی به سلامتی زایمان میکنی؟ نی نی کوچولوت چیه؟

عزیزم احتمالا 6 اسفند سز بشم جگر گوشه هم پسره

1399/08/06 21:45

پاسخ به

عزیزم احتمالا 6 اسفند سز بشم جگر گوشه هم پسره

زنده باشه ایشالله

1399/08/06 21:46

پاسخ به

زهرا جان من ی برادر شوهرم هست بندر .مثل این خاله زنک ها رفته مرخصی خونه باباش فقط تا تونسته بداز من ...

کل خانواده ی شوهر منم همینجورین در مورد همه چی آدم حرف میزنن همه چییییی

1399/08/06 21:46

پاسخ به

خب برا منم همینطوره ولی خب رو ندادم اونای دیگه حمالی میکنن من نمیرم

منم دبگ مثل اولش نیستم 21 سالگی عروسی کردم عقلم نمیرسید .اینقدر اون سه سال گریه کردم ??

1399/08/06 21:46

پاسخ به

منم دبگ مثل اولش نیستم 21 سالگی عروسی کردم عقلم نمیرسید .اینقدر اون سه سال گریه کردم ??

آخی نازم

1399/08/06 21:46

پاسخ به

زهرا جان من ی برادر شوهرم هست بندر .مثل این خاله زنک ها رفته مرخصی خونه باباش فقط تا تونسته بداز من ...

آره عزیزم درک میکنم دخالت بیجا واقعا آدمو اذیت میکنه

1399/08/06 21:46