تنها درمان کامل کرونا فقط داروی امام کاظم هست. ما خانوادگی هممون خوردیم . همه جا هم رفتیم. کارهای روزمره مونو هم انجام دادیم. خانوادگی یعتی خودم همسرم پدر و مادر خودم و. همسرم . برادرم.خواهرشوهرم عمه عمو خاله دایی. دوستامون. به اونایی که دادیم به هیچ عنوان نگرفتن.
داروی امام کاظم متعلق به خود امام کاظم هست و دارویی مخصوص مقابله با ویروس های کوچک و بزرگ هست. چیزی دقیقا مثل واکسن عمل میکنه. اگر قبلش بخوری ما بشدت بهش عقیده داریم چون امام کاظم گفته و حدیث داریم و چون میدونیم امام هرچی بگه همونه و حرف معصوم هرگز اشتباه نیست . به هیچ عنوان شکک نکردیم.
خیلی ها خندیدن و مسخره کردن ورد شدن ازش و نخوردن. و دقیقا تو فامیلمون یکی نخورد و به مسخره گرفت... اون تنها کسی بود که نخورد و کرونا گرفت....
دایی خودم مبتلا به کرونا شد... و قرنطینگی خونگی و هیچکس حتی زن و بچه ش به دیدنش نمیتونستن برن تو اتاقش. پدر من خودش ترکیب کاملش رو دقیق درست میکرد. و برای خیلی ها میبرد. زمانی که همه از ترس جون خودشون وبقیه عیادت نرفتن.... بابان با هیچ ترسی به عیادت داییم رفت بدون ماسک و دست کش . و داخل اتاقش شد بهش داروی امام کاظم داد. داییم حالش خیلی خراب بود. حوری که باید با دستگاه نفس میکشید . با خوردن چندوعده طبق دستور طی 2 روز کلا سرپای سرپا شد. و حالش 100 درصد خوب خوب شد و جالباینجاست پدرم چندین بار به همین صورت دیدنش رقت واصلا مریض نشد.
پدرم شب های جمعه روضه داره. یک شب ک روضه داشت همین چند روز پیش یکی از همسایه میاد در خونه بابام اینا و شروع میکنه به گریه و التماس که خواهش میکنم تو روضه برای شوهرم دعا کنید حالش خیلی خرابه در حال جون دادنه. به پای بابام میفته ک تدروخدا تو مجلستون دعا کنید داره شوهرم از دست میره. پدرم میگه چرا گریه میکنی؟ داروی امام کاظم دوای دردشه. زنه نمیدونسته چیه واصلا نشمیده بود. بابام بهش میگه شب بعد از اتمام مجلس میام به خونتون وبرای همسرت یک دارو میارم برو و دیگه نگران نباش. خانومه هم کلی ب بابام میگه تروخدا نیا اگه بیای خودت کرونا میگیری و ما خودمون نمیریم تو اتاقش.بابام میگه نگران نباش. من میام.وشما نگران حال من نباش.. اونم با دوتا دستگاه نفس میکشیده و. حتی نمیتونسته از جاش تکون بخوره.. حالش خیلی بد بوده.بابام میره عیادت وبدون ماسک و دستکش براش دارو میبره و بهش میده و توضیح میده که چیه و ازکجا اومده. مرده چون از این خانواده های غیر مذهبی بود قبول نمیکرد بخوره... و بع اصطلاح اصلا قبول نداشت اما بعد اینکه بابام بهش خیلی توضیح میده و اصرار میکنه. مرده میخوره و فرداش
1399/05/07 15:32