سلام مامانا
من امروز 87 روزه زايمان كردم و خواستم تجربه امو بهتون بگم شايد به درد كسي بخوره.
61 هفته و 8 روز بودم كه ساعت 6 صبح دردام شروع شد سعي كردم بهش اهميت ندم و شروع كردم كاراي خونرو انجام بدم اما يه حسي بهم ميگفت امروز وقت زايمانمه واسه همين شروع كردم به مرتب كردن خونه اما رفته رفته دردم بيشترشد تا ياعت 3 همسرمو بيدار كردم ي كن ورزش هايي مه تو كلاس هاي بارداري ياد گرفته بودمو انجام دادم و ياعت 1 راهي بيمارستان شدم دردام بيشتر شده بود(من از اوايل ماه 0 مرتب پياده روي ميكردم و ورزش هارو انجام ميدادم، سه شب اخر هم شياف گل مغربي و رابطه بدون جلوگيري داشتم) خلاصه خودمو واسه زايمان طبيعي آماده كرده بودم ساعت 89 صبح با يك سانت بستري شدم دليلش هم اين بود كه تو تست توكو دردهام 09 و 19 ثبت ميشد.
ماماي همراه گرفتم و شروع كرديم به ورزش تو بلوك زايمان تا ساعت 6 عصر ك دكتر معاينه كرد و گفت هنوز 8 سانتي اما دردام زياد بود اما يه لحظه رو تخت نميرفتم و فقط ورزش ميكردم تاساعت 2 بازم 8 سانت بودم كه دكترم گفت بايد سزارين شي منم از آمپول بي حسي ترس زيادي داشتم واسه همين كلي گريه كردم ك نميخوام عمل شم، خلاصه رفتم اتاق عمل و آمپولو زدن و من از آمپول هيچي نفهميدم و واقعا هيچ دردي نداشت ساعت 2:44 عصر پسرم بدنيا اومد منو بردن بخش درد زيادي داشتم بي حسيم داشت ميرفت اما پمپ درد داشتم و اين خيلي دردام رو كمتر كرده بود تو بخش همسرم گفت ك پسرم عفونت ريه داره و بايد بستري شه ان آي سيو منم شروع كردم به گريه و زاري طوري كه همه گفتن الان بخيه هات باز ميشه، بعد دوروز خودم مرخص شدم اومدم خونه و افسردگي گرفتم پسرم 1 شب بستري بود و من هروز با گريه ميرفتم بيمارستان ميديدمش، تا اينكه شنبه مرخص شد خداروشكر، الان الحمدلله خودم و پسرم حالمون خوبه فقط دو روز پيش برديم براي معاينه گفت زردي داره وبايد شيرمو قطع كنم انشالله اونم خوب ميشه
مامانا سعي كنيد قوي باشيد من بلاهاي زيادي سرم اومد خيلي زود خودمو ميبازم فقط تا جايي ك تونستم نذر كردم و پسرمو بيمه امام زمان كردم
انشالله همه مامانا زايمان راحت داشته باشن و ني نيشون صحيح و يالم بياد بغلشون?
1399/09/12 22:12