پاسخ به به خدا لباس عروس کهنه ی چرکو اورد انداخت جلو گف وردار بپوش حالا ماهم رفتیم مثل بقیه جونا لباس عروس ا...
من خیلی خیره بودم خیلی مادرشوهرم خیلی اذیتم کرد ولی من کار خودمو میکردم میخواس لباس خواهر شوهرمو بده بپوشم وقتی رفتیم خرید ی مزون تویی زنگارکی بود شمارشو برداشتم زنگزدم اوردن برام دهنشون باز موند میگفتن ما سفارش ندادیم ک بعد دید کاریش نمیشه کرد گف پول اجارشو نمیدم گفتم عیب نداره میگمبابام بده ولی به همه میگم ک بابامپولشو داده اونم حساب کرد بعدش
1399/04/29 16:54