یسری مریض بودم بابام بردم بیمارستان یه زنو اوردن تو یه ملافه از ملافه خون میچکید یه زنه توش بود زنه ...
چجور بااون همه خون نزدیکی کرده
1399/08/03 22:51
//= $member_avatar ?>
یکی بخیه ای ختنه کرده بود خونریزی کرده بود دکترش *** بود
1399/08/03 23:04
//= $member_avatar ?>
اولین شب ک سامیار نمیخوابه
1399/08/03 23:27
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
یه خلاصه بگین تا منم یه خبر بدم?
امروز عروسی خواهر معصومه بود نرفت کلی گریه کرد ....سیما *** درد بود .مهیار تو خونه گم شده بود رفته بود زیر مبل .دلوان همش خواب بود ..شومبول نیکان و باز کردن .همتا سرما خورده
1399/08/03 23:51
//= $member_avatar ?>
فک کن فاطمهمامانادرینا شماره مهیارشو انداخته کفه گروه