ما 5شنبه داشتیم میرفتیم خونه خواهرم
پمپ بنزین بودیم یه خانومه کتاب میفروخت
بعد تا دید ما بچه داریم سریع اومد اصرااار که تو روخدا ازم بخرید نیاز دارم به کمکتون
من گفتمپاره میکنه گفت نه جلدسخته
دوست نداشتم بخرم گفتم به شوهرم بگید
رفت بهش گفت درجا کارتشو داد بهش😐
کتابش خوب بود پازلی بود ولی خونه خواهرم جا گذاشتمش😅
توماشین دادم بهش خوشش اومد باب اسفنجی بود
1403/10/30 23:32