امروز رفتیم خرید با زن داداشم از اومدن اسنپ گرفتیم مرده میگفت خوبه شما اسنپ گرفتین اومدین خانم من دلش نمیاد پول خرج کنه به اسنپ بده هر چی بهش میگم هر جا میری میای انقدر خودتو اذیت نکن با اسنپ برو بیا میگه حیفه مرده میگه گفتم من پولشو میدم تو چکار داری میگه اون روز 3 4 ساعت تو راهه ولی خرج نمیکنه گفت من خودم تجربه دارم شما جونید بهتون نصیحت میکنم خرج کنید فقط تا خرج نکنی جمع نمیشه گفتم این حرفتون و قبول دارم گفت از من بشنو زن اگه خرج نکنه مرد سبک بال میشه و پرواز میکنه یعنی رو سرت داماد میشه

کلا نزدیکن

پاسخ به

اره منم بیخیالی زدم

منم استارت زدم از امروز بیخال باشم دعام کنید کم نیارم?

پاسخ به

تصویر

چرا پاک نمیکنی چه اعتمادی میکنی میزاری پاکم نمیکنی ???

پاسخ به

تو حرفت نباشه?

فاطی این جوری شد منم عکس لخت میدم??

پاسخ به

فاطمه ننه رقیه رو میگم عشقم?

فهمیدم.. اول فکر کردم منو میخای بیا بدوزدی ببری مسافرت??

من زنگ زدم بهش تا بیست و دوم نیستن

پاسخ به

منم بچه خیلی پایینه همش واژن درد دارم

منم اینجوری بودم خب با این حالت چرا شوهرت میره کربلا؟

پاسخ به

نه شوهر یا پدر شوهر

ریدم ب قانوناشون مگه خودمون پدر نداریم
پدرشوهر چکارس؟؟؟؟؟

پاسخ به

به خودم همش میگفتن احترام بزرگتر و نگه دار هر کی هر چی گفت تو هیچی نگو همش از خودم میزدم به خاطر دیگ...

من نمیتونم ازحقم دفاع کنم

سلام مامانا و خانمای که قراره یه روزی مامان بشین من یه زنه تنهام که هیچ پناهی ندارم از موقعی که بچه بودم منو گذاشتن پرورشگاه هیچکس منو به فرزند خواندگی قبول نکرد تا وقتیکه با سن قانونی رسیدم درسمو ادامه ندادم چون علاقه نداشتم بعد با یه مسر که تو همون بهزیستی بود خیلی خوب بودم بزرگ شدیم من شدم 20 اون 24 کار می‌کرد و درسم میخوند شاگرد زرنگ بود منم گفتم اگه یه روزی ایمان ازم خاستگاری کنه قبول میکنم تا که یه روز بهم گفت که میخاد باهام عروسی کنه منم خر ذوق شدم قبول کردم یه عقد ساده گرفتیم و بعد چند ماه بهمون کمک کردن با لوازم خیلی جزئی اومدیم سرخانه زندگیمون هم درس میخوند هم کار می‌کرد منم حامله شدم بعد تو حاملگیم دیدم شبا دیر میاد و ... مشکوک شدم فهمیدم معتاده بهش گفتم نمیگم به کسی چیزی برو ترک کن خودت گفت باشه یه مدت خودشو تو خونه حبس کرد یه هفته بعد باز بعد یه هفته گفت خوبم پاکم تا بچم دنیا اومد آلان بچم نه ماهشه اما باز شوهرم برگشته به اعتیاد یعنی خودش گفت که من ترک نکردم اصلا من رفتم بهزیستی گفتم که قضیه رو بردنش دو روزه تنهام ما از بهزیستی ماهی 3 تومن بهمون کمک خرج میدن اما بخدا به جون بچم الان هیچی نمونده برام آخر برج میدن بهمون شوهرمم هر چی کار می‌کرده می‌کشیده الکی میگفت من کم حقوق میگیرم بعدشم کرایه میدم و فلان و فلان حالا هیچی پول ندارم بهزیستی هم درسته کمک میده ولی الان برم چی بگم اونجا هم حساب و کتاب داره بهمون پول میدن موندم از کجا آلان خرج بگیرم تا آخر برج هیچی تو خونه نداریم بچمم گشنه مونده غذا ندارم بدمش ???????? آخه چقد من بدبختم من شهر مشهد هستم اگه کسی چیزی تونست برام بیاره یا بفرسته دعا به جونش میکنم

6277601257309961زهرا اکبری

پاسخ به

اها زنده باشی گلم

فدای تو همچنان ??

پاسخ به

هنوز ک خیلی وقت داری واسه وزن گیری بچت.خود ب خود اشتهات بالا میره اونم کم کم وزن میگیره.اینم بگم بچه...

من رقیه 2750 بود 8 ماهگی 13 کیلو شد

پاسخ به

خداروشکر

فدات

پاسخ به

آهان پولی یا رایگان

پولی عزیزم
ولی نسبت ب دیگران خیلی کمتر

پاسخ به

بچه ها شوهرم لاغره و قد بلند . چی بهش بدم چاق بشه کمی

مولتی ویتامین هرروز بعد ناهار
البته خارجی بخر

مطمعننا هر چی هست بچه ست ک فرق عکس نت و واقعی رو نمیدونه

پاسخ به

اوهوم درستش بخدا همونه ک تو عقد هما اینارو بگی و در نظر بگیرین

اره ولی وقتی سن ادم پایین باشه درک این چیزارونداره

لعنتی بزار اون هنوز غنچه اس بزا وا شه رنگشو ببین بوشو ببین تا بعد

خدا رو شکر همه زندگی ها خوب و بی مشکل و ی سری خانم آگاه به مسایل هستن
دیگه حرفی برای مشکلات ندارن بزنن

پاسخ به

شما ناراحتی ؟؟

چه ربطی داره چرا باید ناراحت باشم

همیشه سوال و جواب بود واسه همین

اصلا حرفتون درست نبود

کلی حرف

پاسخ به

من اینهمه تو گروه گفته بودم اومده اونجا منو سرکار میزاره گفتم باید داشته باشی گفت ن ندارم رمزشو نمید...

??واقعا؟؟

بچه هاچیکارکنم ??

پاسخ به

چرا قبول کردی باجاریت بری تو یه ساختمون زندگی با جاری ینی دردبی درمون ??

میخام برم یه جای دیگه