507 عضو
به قلمرو او احترام بگذارید
مردان علاقه ندارند کسی در قلمروشان وارد شود. مثلا در صورت داشتن یک چالش سخت، دوست دارند خودشان حلش کنند. شاید برای شما تعریف کنند اما از شما انتظار ندارند به آنها توصیه و نصیحت کنید. تنها همدلی عاطفی با آنها کفایت میکند. نشان دهید که به او توجه میکنید و بگویید که حتما از عهده آن بر میآید.
مطمئن شوید با فردی خسیس طرف نیستید
شاید همسر شما فردی خسیس باشد؛ در این صورت، شرایط متفاوت میشود. خساست یک مشکل شخصیتی است که معمولا از مسائل عاطفی دوران کودکی نشات میگیرد. معمولا افراد خسیس با جمع کردن و نگه داشتن پول احساس امنیت میکنند و با از دست دادن منابع مالیشان، مضطرب میشوند. هر خرجی از نظر آنها بدون توجیه است؛ پس هدیه خریدن، سفر رفتن، مهمانی دادن و... از کارهای بیدلیل هستند. در برخی موارد نیز ممکن است مرد با وجود خساستی که برای همسرش دارد، در پول دادن به خانواده خود کاملا دست و دل باز باشد
خساست با تفکر اقتصادی متفاوت است و حتی زمانی که نیازی به صرفهجویی نیست هم فرد خرجی نمیکند. او را درک کرده و با او همدلی کنید. به او بگویید که متوجه هستید هزینه کردن پول برایش با رنج و اضطراب همراه است. به برنامهریزی های مالی او کمک کنید تا احساس امنیت کرده و خیالش راحت شود که با کمی خرج کردن اتفاق بدی نمیافتد. طحتی ممکن است در این شرایط به طلاق هم فکر کنید. در این صورت بهتر است با یک فرد متخصص مشورت کرده و از او راهنمایی بگیرید. مشاوره خانواده میتواند در این زمینه به شما کمک کند
1399/05/15 10:58پرورش افکار
چگونه همسر دلخواه خود را جذب کنیم

توسط مدیر سایت در 1398-11-30

چگونه با قانون جذب همسر دلخواه خود را پیدا کنیم
اکثر مشکلات خانوادگی از عدم اطلاع افراد خانواده از نیروهای روحی سرچشمه می گیرد؛ مثلا اگر زن یا شوهر به طرز عجیبی از قانون روح تبعیت نمایند، هرگز دچار اختلاف و جدایی نخواهند شد. در صورتی که هر دو به هدف والای زندگی مشترک زناشویی با دیده احترام نگاه کنند، قدر زندگی شان را بدانند و از دوران جوانی خود لذت ببرند، هرگز غبار ناراحتی و کدورت آینه پیوند مقدس آن ها را تیره و تار نخواهد کرد.
بهترین زمان برای رفع اختلافاتی که منجر به طلاق می شود دوران قبل از آن است. وجوه مشترک عشق عبارت است از شرافت، صداقت، خوبی و مهربانی. هریک از طرفین باید این اصول را در مورد دیگری مراعات کند و به خصوص اصل صداقت و صمیمیت را هرگز از خاطر خود دور نکند. اگر مردی صرفا به خاطر پول و ثروت و یا زیبایی ظاهری، شغل و موقعیت اجتماعی با زنی ازدواج کند باید اطمینان داشته باشید که از اصول صداقت و عشق واقعی تخطی کرده است. چنین پیوندی برای او هرگز سرانجامی خوش و فرخنده نخواهد داشت.
زمانی که زنی می گوید: «من از کار کردن خسته شده ام. می خواهم ازدواج کنم تا بعد از این با خیال راحت زندگی کنم و دیگر دست به سیاه و سفید نزنم!» این اظهارات، دروغ محض است و هیچ پایه و اساسی ندارد، چون به طرز صحیحی از قوانین روح استفاده نکرده است. آسایش خیال او در واقع به شناخت عمل متقابل ضمیر خودآگاه و ضمیر ناخودآگاه و نحوه اجرای آن بستگی دارد.
به عنوان مثال اگر زنی از تکنیک های استفاده درست از قانون جذباستفاده کند و به طور کامل از سلامت جسمی و روحی برخوردار شود، هرگز دچار اشتباهات بزرگی که منجر به از هم پاشیدن زندگی زناشویی اش می شود، نخواهد شد. مسئله مالی هرکسی با عقل و درایت حل خواهد شد. هیچ زنی حق ندارد شادی، سلامتی، خوشبختی، آرامش، مهر و محبت و ثروت را از شوهر خود طلب کند، چون خودش با شناخت درست ضمیر ناخودآگاه و استفاده صحیح از قدرت قانون جذب، قادر به کسب تمام این ها خواهد بود و به *** دیگر نیازی نخواهد داشت.

چگونه شوهر دلخواه خود را پیدا کنیم
وقتی از طرز کار درست ضمیر ناخودآگاه مطلع شدید، می دانید که هرچه در آن ضبط می کنید در جهان وجودتان به گونه ای خاص ظاهر خواهد شد. پس آن مشخصاتی را که مایل هستید در یک مرد وجود داشته باشد به ذهن خود بدهید تا نیروی قانون جذب همان را برایتان مهیا کند.
با این تکنیک وارد عمل شوید. شب روی کاناپه ای بنشینید، تمام اعصاب و عضلات خود را آرام کنید و
چشم های خود را ببندید. پس از این که در قبول ایده ها آمادگی کامل پیدا کردید، با ضمیر ناخودآگاه تان شروع به صحبت کنید. مثلا بگویید:
«من مردی را می پسندم که شریف، صادق، مهربان، وفادار، آرام، دست و دلباز و نجیب باشد. این ها صفات و مشخصات مرد دلخواه من است که در ضمیر ناخودآگاهم رسوخ می کند. در حالی که من درباره این خصوصیات به تفکر مشغول می شوم، آن ها در من زنده می شوند و در ضمیر ناخودآگاه من تجسم عینی پیدا می کنند. من اطمینان دارم که قانون جذب وجود دارد و من به موجب این قانون می توانم مردی را به سمت خودم جلب کنم که کاملا شبیه خواسته هایم است. من اطمینان دارم که می توانم در خوشی و سعادت این مرد مشارکت داشته باشم. او ایده آل های مرا دوست دارد و من هم با او مخالفتی ندارم. او در صدد تغییر من نیست، همان طور که من هم در این فکر نیستم. بین ما عشق، آزادی و احترام متقابل زیادی وجود خواهد داشت».
این روش ارتعاش را چندین بار ادامه دهید تا ذهن شما از آن اشباع شود. سپس قادر خواهید بود مردی را با مشخصاتی که به ضمیر ناخودآگاه تان سپرده اید. برای زندگی زناشویی تان انتخاب کنید. ذهن شما راهی پیش روی تان خواهد گذاشت و یک بار دیگر نیروی تغییرناپذیر و غیرقابل مقاومت ضمیر ناخودآگاه سفارش شما را انجام خواهد داد. بنابراین در زندگی تان از عشق، فداکاری و همکاری دریغ نکنید.

چگونگی جذب زن دلخواه
هر جوانی برای انتخاب زنی که بتواند همسر ایده آلی برای او شود می تواند از این روش استفاده کند. «من به سوی زنی گرایش دارم که سازگاری کاملی با من داشته باشد. توافق من و او توافقی روحی است و من می دانم که قادر خواهم بود به این زن عشق، آرامش، سعادت و شادی تقدیم کنم. من مطمئنم که می توانم برای او یک زندگی توام با خوشبختی، مهر و محبت و شادکامی فراهم نمایم. از همین الان می توانم تصور کنم که همسر من دارای این خصوصیات است: او زنی وفادار و فهمیده، واقع بین و بلند نظر، مهربان و خوش خلق و صبور و بردار است. ما هر دو در تلاش پیدا کردن یکدیگر هستیم و در زندگی ما چیزی بخ جز صفا و یکدلی وجود نخواهد داشت. حالا من آماده زندگی با چنین زنی هستم».
در همان صورت که خصوصیات و صفات پسندیده ای برای شریک زندگی آینده خود در ذهن تان ترسیم می کنید. آن ها را به ضمیر ناخودآگاه خود می سپارید و از آن مشخصات اشباع می شوید. جریانات ضمیر ناخودآگاه و قانون جذب خواسته های شما را به مرحله ی اجرا در خواهد آورد.
تجربه ی جالب یک زن در مورد سه ازدواج
زنی که به تازگی به مقام استاد دانشگاه ارتقا پیدا کرده بود، می گفت: «من سه بار ازدواج کرده
ام و هر سه شوهرم آدم هایی مطیع و سر به زیر بودند به گونه ای که روی حرف من حرف نمی زدند و اختیار هر تصمیمی را به من واگذار می کردند.» برای او سوال پی آمده بود که چه مشکلی دارد که باید این جور شوهران بی دست و پا نصیبش بشود؟!
زمانی که از او می پرسند آیا از خصوصیات اخلاقی همسر دومش اطلاع داشته که تا این اندازه بی اراده و سست است؟ در جواب می گوید: مطمئنا اگر از این موضوع با خبر بودم با او ازدواج نمی کردم!
مطمئنا این خود آن زن بود که مرتکب خطا می شد و هر شکستی که از ازدواج هایش می شد ناشی از طرز فکر خودش بود. به این خاطر که به شدت زنی مرد صفت بود و دوست داشت بر دیگران تحکم کنید و امر و نهی نماید. به همین خاطر ناخواسته از شوهران خود افرادی مطیع و بی زبان ساخته بود که بتواند بر آن ها حکم فرمایی کند. البته لازم به ذکر است که تمام این موارد در آن زن به طور ناآگاهانه بود و تصویر ضمیر ناخودآگاه او آنچه را که از لحاظ ذهنی درخواست کرده بود برایش فراهم می کرد.
بنابراین آن خانم هیچ راهی نداشت به جز این که الگوی ذهنی خود را برهم بزند و از خودش موجود جدیدی بسازد تا بتواند با ذهن و ضمیر ناخودآگاه خود مردی را جذب کند که قوی، مقتدر، شرافتمند و با اعتماد به نفس باشد. وقتی این کار را انجام داد و تصویر ذهنی و ضمیر ناخودآگاهش را از شوهر دلخواه خود اشباع کرد، به طور کاملا اتفاقی در دانشگاه با مردی آشنا شد که خصوصیات اخلاقی اش دقیقا شبیه همان کسی بود که در ذهن خود تصویرش را ساخته بود. مردی خشن و مقتدر و در عین حال بسیار مهربان و جدی که به هیچ وجه زیر بار حرف زور کسی نمی رفت.
کتاب زن ها مرد ها را از دست میدهند؟؟
نویسندش کیه زدم چن تا اومد
1399/05/15 19:27جس مک کان
1399/05/15 19:28چگونه با قانون جذب همسر دلخواه خود را پیدا کنیم
اکثر مشکلات خانوادگی از عدم اطلاع افراد خانواده از نیروهای روحی سرچشمه می گیرد؛ مثلا اگر زن یا شوهر به طرز عجیبی از قانون روح تبعیت نمایند، هرگز دچار اختلاف و جدایی نخواهند شد. در صورتی که هر دو به هدف والای زندگی مشترک زناشویی با دیده احترام نگاه کنند، قدر زندگی شان را بدانند و از دوران جوانی خود لذت ببرند، هرگز غبار ناراحتی و کدورت آینه پیوند مقدس آن ها را تیره و تار نخواهد کرد.
بهترین زمان برای رفع اختلافاتی که منجر به طلاق می شود دوران قبل از آن است. وجوه مشترک عشق عبارت است از شرافت، صداقت، خوبی و مهربانی. هریک از طرفین باید این اصول را در مورد دیگری مراعات کند و به خصوص اصل صداقت و صمیمیت را هرگز از خاطر خود دور نکند. اگر مردی صرفا به خاطر پول و ثروت و یا زیبایی ظاهری، شغل و موقعیت اجتماعی با زنی ازدواج کند باید اطمینان داشته باشید که از اصول صداقت و عشق واقعی تخطی کرده است. چنین پیوندی برای او هرگز سرانجامی خوش و فرخنده نخواهد داشت.
زمانی که زنی می گوید: «من از کار کردن خسته شده ام. می خواهم ازدواج کنم تا بعد از این با خیال راحت زندگی کنم و دیگر دست به سیاه و سفید نزنم!» این اظهارات، دروغ محض است و هیچ پایه و اساسی ندارد، چون به طرز صحیحی از قوانین روح استفاده نکرده است. آسایش خیال او در واقع به شناخت عمل متقابل ضمیر خودآگاه و ضمیر ناخودآگاه و نحوه اجرای آن بستگی دارد.
به عنوان مثال اگر زنی از تکنیک های استفاده درست از قانون جذب استفاده کند و به طور کامل از سلامت جسمی و روحی برخوردار شود، هرگز دچار اشتباهات بزرگی که منجر به از هم پاشیدن زندگی زناشویی اش می شود، نخواهد شد. مسئله مالی هرکسی با عقل و درایت حل خواهد شد. هیچ زنی حق ندارد شادی، سلامتی، خوشبختی، آرامش، مهر و محبت و ثروت را از شوهر خود طلب کند، چون خودش با شناخت درست ضمیر ناخودآگاه و استفاده صحیح از قدرت قانون جذب، قادر به کسب تمام این ها خواهد بود و به *** دیگر نیازی نخواهد داشت.
چگونه شوهر دلخواه خود را پیدا کنیم
وقتی از طرز کار درست ضمیر ناخودآگاه مطلع شدید، می دانید که هرچه در آن ضبط می کنید در جهان وجودتان به گونه ای خاص ظاهر خواهد شد. پس آن مشخصاتی را که مایل هستید در یک مرد وجود داشته باشد به ذهن خود بدهید تا نیروی قانون جذب همان را برایتان مهیا کند.
با این تکنیک وارد عمل شوید. شب روی کاناپه ای بنشینید، تمام اعصاب و عضلات خود را آرام کنید و چشم های خود را ببندید. پس از این که در قبول ایده ها آمادگی کامل پیدا کردید، با ضمیر ناخودآگاه تان شروع به صحبت کنید. مثلا بگویید:
«من مردی را می پسندم که شریف، صادق، مهربان، وفادار، آرام، دست و دلباز و نجیب باشد. این ها صفات و مشخصات مرد دلخواه من است که در ضمیر ناخودآگاهم رسوخ می کند. در حالی که من درباره این خصوصیات به تفکر مشغول می شوم، آن ها در من زنده می شوند و در ضمیر ناخودآگاه من تجسم عینی پیدا می کنند. من اطمینان دارم که قانون جذب وجود دارد و من به موجب این قانون می توانم مردی را به سمت خودم جلب کنم که کاملا شبیه خواسته هایم است. من اطمینان دارم که می توانم در خوشی و سعادت این مرد مشارکت داشته باشم. او ایده آل های مرا دوست دارد و من هم با او مخالفتی ندارم. او در صدد تغییر من نیست، همان طور که من هم در این فکر نیستم. بین ما عشق، آزادی و احترام متقابل زیادی وجود خواهد داشت».
این روش ارتعاش را چندین بار ادامه دهید تا ذهن شما از آن اشباع شود. سپس قادر خواهید بود مردی را با مشخصاتی که به ضمیر ناخودآگاه تان سپرده اید. برای زندگی زناشویی تان انتخاب کنید. ذهن شما راهی پیش روی تان خواهد گذاشت و یک بار دیگر نیروی تغییرناپذیر و غیرقابل مقاومت ضمیر ناخودآگاه سفارش شما را انجام خواهد داد. بنابراین در زندگی تان از عشق، فداکاری و همکاری دریغ نکنید.
اعتماد به نفس داشته باشید. آن فرد بزرگی را که هستید درک کنید و اینکه مهم نیست دیگران درباره شما چه فکر میکنند. این را عمیقا در ذهن خود فرو ببرید. لازم نیست فرد دیگری را شبیه خودتان کنید تا دوستتان داشته باشد. این نکته را همیشه به یاد داشته باشید که اعتماد به نفس مقاومت ناپذیر است و افراد را به سمت شما جلب می کند. تمرین های مربوط به افزایش اعتماد به نفس را انجام دهید. سعی کنید لیستی از توانمندی ها و داشته های خود تهیه نمایید. این کار باعث می شود تا بتوانید بر خود تسلط یافته و به خود علاقه مند شوید. این تسلط در ادامه باعث افزایش تفکر و ارتعاشات مثبت شما خواهد شد. زمانی که ارتعاشات مثبت ذهنی افزایش یابد، مسلما فرد دلخواه خود را جذب می کنید.
روی نکات مثبت تمرکز کنید. به هیچ عنوان به افکار منفی اجازه ورود در ذهنتان ندهید. مثلا به خود نگویید: چرا هیچ *** به من اهمیتی نمی دهد؟ یا چرا هیچ *** من را نمی بیند و دوست ندارد؟ به جای این افکار، روی نکات مثبت متمرکز شوید و خود را فردی دوست داشتنی بدانید. در این حالت می توانید از تکنیک آینه قانون جذب استفاده کنید. با استفاده از این تکنیک شما لازم است تا در زمان معینی از روز مثلا هر روز صبح ها ساعتی جلوی آینه بایستید و کارهایی انجام دهید. اما چه کار؟ بگذارید دقیق تر توضیح دهم. تکنیک آینه در قانون جذب از شما می خواهد که جملات انگیزشی و تاکیدی مثبتی را هر روز جلوی آینه با صدای بلند تکرار کنید. این کار باعث می شود تا به باور های عمیقی برسید و خود را روز به روز قدرت مند تر ببینید. ارتعاشاتی که از این تکنیک توسط تفکرات شما ساطع می شود بسیار قدرتمند هستند و کمک زیادی به جذب شما خواهند کرد. به طور مثال می توانید بگویید: من پر از انرژی مثبت هستم. یا شاید افرادی به من علاقه نداشته باشند اما تعداد زیادی از افراد من را دوست دارد. یا من فردی پر از شادی هستم و اعتماد به نفس بالایی دارم. سعی کنید برای نتیجه گرفتن از این تکنیک قانون جذب استفاده نمایید.
طوری زندگی کن که انگار در عشق هستی. نشان دادن عشق واقعی و ماندگار در زندگی تان آسانتر خواهد بود اگر شما بتوانید راهی برای شروع زندگی پیدا کنید، انگار که این عشق را دارید. به عبارتی شروع و وجود عشق را در زندگی خود متصور شوید و با آن زندگی کنید. شاید در ابتدا کمی خنده دار به نظر برسد اما به شما در جذب همسر دلخواه تان کمک می کند. به طور مثال می توانید کارت پستالی خریداری کنید که متن آن در ارتباط با تبریک تولد به عشق تان باشد. به موسیقی رویایی گوش دهید و اجازه دهید تا فکر شما را به یاد چیزی
بیندازید که قبلا باور کردهراید بخشی از زندگی شماست یعنی عشق حقیقی
1399/05/15 19:33بچه ها من امروز در مورد سه چیز مطلب گذاشتم
و اینکه ی جورایی خلاصه ی سری از کتاب ها و یا چند کتابه
1.برخورد با شوهر بد دهن و پرخاشگر
2.چکونه از همسران خود پول بگیریم؟
3.چگونه همسران خود را جذب کنیم؟؟
بر طبق مشکلی که دارید بخونید امیدوارم حل شه مشکلاتتون??
1399/05/15 19:39دانلود کتاب چگونه زن ها مردها را از دست میدهند؟
"لینک قابل نمایش نیست"
دانلود کتاب چگونه زن ها مردها را از دست میدهند؟ "لینک قابل نمایش نیست"
برین اینجا دان کنید ??❤️
1399/05/15 19:57خانما مشکلاتتون بهم بگید من بدونم فردا مطلب راجب چی بزارم
ایشالاااا ی زندگی آرامش بخش هممون داشته باشیم
چطور وابستگی همسر به خانواده اش را کم کنید؟
یکی از مشکلات شایع که موجب بروز اختلاف بین زن و شوهر ها می شود ، وابستگی یکی از طرفین به خانواده خود است که تاثیرش را با دخالت های زیاد خانواده همسر در زندگی نشان می دهد. این روزها اگر پای درد و دل خانم ها بنشینید ، بسیاری از آنها از وابستگی همسرشان به خانواده خود گله دارند چرا که این مشکل موجب بروز اختلافاتی در زندگی زوجین می شود.
انواع وابستگی شوهر به خانواده
وابستگی یکی از همسران به خانواده خود دو حالت میتواند داشته باشد. در حالت اول فردی که به خانوادهاش وابسته است تنها در مواردی خاص، برای حل مشکلها و اختلافها به سراغ خانواده میرود و به تصمیم و گفته آنها عمل میکند اما در حالت دوم خانواده برای فرد حکم سایه را دارد و خانوادهاش در زندگی جدید او حضور و نقش پررنگی دارند.
در تمامی تصمیماتی که قرار است بگیرد خانوادهاش نیز حضور دارند. این فرد بعد از جدا شدن از خانواده خود و تشکیل یک زندگی جدید نتوانسته است از لحاظ روانی و عاطفی از پدر و مادر خود جدا شود. در این وابستگیهای بیش از حد، خانواده هم به خود اجازه میدهند در کوچکترین مسائل مربوط دختر و یا پسرشان دخالت کنند. اغلب حالت دوم است که مشکلساز میشود.
وابستگی سنتی یا مدرن؟
در خانوادههای امروزی عملکرد همسران با گذشته متفاوت است. زنان تنها مسوولیت کار در خانه و بزرگکردن بچهها را ندارند و مردان نیز تنها نانآور صرف نیستند. زنان علاوه بر نقششان در خانه شاغل نیز هستند و مردان نیز مسوولیتهایی را در خانه به گردن میگیرند. نمونهای که در ابتدای مطلب به آن اشاره شد یکی از نمونههایی است که تفاوت بین زندگی مدرن و سنتی میتواند مشکلساز باشد.
در حالتی دیگر اگر مرد در این حد به خانوادهاش وابسته باشد که از آنها حمایت فکری و کاری بگیرد مشکلی پیش نخواهد آمد اما اگر این وابستگی منجر به این شود که الگوهای سنتی خانواده خودش را وارد زندگی مدرن امروزی کند، مثلا حاضر نباشد در کارهای خانه به همسرش کمکی کند، بدون شک عوارضی برای خانواده جدید به وجود خواهد آمد. در شرایط تغییر یافته امروز اگر این وابستگی سبب شود که خانواده بخواهند تجارب گذشته را در شرایط کنونی به فرزندشان تحمیل کنند در نهایت مشکلات زیادی برای خانواده تازه تاسیس ایجاد میشود.
گاهی وجود بزرگترها به جای پیوستگی، باعث اختلاف و گسستگی بین زوجهای جوان میشود. تجربه گذشتگان اغلب حامل پیامهای ارزشمند است اما باید توجه کنیم در زندگی در حال تغییر امروزی باید با شتاب بیشتری اطلاعات را برای پیشرفت زندگی کسب کنیم.
اگر وابستگی به خانواده زیاد است...
در صورتی که همسر شما به خانواده خود وابستگی زیادی دارد میتوانید از راهکارهای زیر برای کاهش این وابستگی کمک بگیرید:
1- همسرتان را متوجه این موضوع کنید که دخالتهای خانوادهاش سبب بروز اختلاف و فاصله بین شما شده است. به آرامی و با احترام با او صحبت کنید، شما یک زوج هستید پس او را متقاعد کنید؛ به او بگویید پدر و مادرش مشاورهای خوبی هستند و شما میتوانید از آنها راهنمایی بگیرید اما در نهایت باید با همفکری یکدیگر تصمیم نهایی را بگیرید.
2- در زمان گفتوگو با همسرتان پیشداوری نکنید؛ به مواردی که اتفاق افتاده و به صورت تجربی پیش آمده اشاره کنید و روی موارد موجود اظهار نظر کنید. برای او مثال بزنید که با توصیههای خانوادهاش چه نتایج تلخ و غمانگیزی برایتان حاصل شده است و اگر دخالت خانواده او نبود این مشکلات پیش نمیآمد.
3- او را متهم نکنید و تنها آثار کارش را به او گوشزد کنید.
4- با همسرتان ارتباط صمیمیتری داشته باشید تا او شما را محرم بداند و احساس نزدیکی بیشتری با شما بکند. با او صحبت کنید تا او نیز تشویق شود حرفهایش را به شما بزند.
اگر فهمید وابستگی اش زیاد است...
در صورتی که
همسرتان به این نتیجه رسید که وابستگی بیش از حد او برای زندگیتان مشکلساز شده است و خواست در رفتار خود تجدید نظر کند باید در درجه اول با هم به یک تفاهم اولیه برسید. تفاهم را به صورت گفتاری و بعد در عمل ایجاد کنید. با موارد کوچک شروع کنید و استقلال خود را به خانواده نشان دهید. با استقلال حاصل شده رابطه شما نیز محکمتر خواهد شد. در واقع حالا نوبت به عمل رسیده است؛ حرفهایی را که با هم زدهاید در عمل پیاده کنید.
با هوشیاری برنامهریزی کنید. برای مثال زمانی که یکی از اعضای خانواده همسرتان در کاری مداخله کرد بگویید: «حتما به این موضوع نیز فکر می کنیم.» به این ترتیب خانواده او نیز از شما دلگیر نخواهند شد. خانوادهها با دیدن خوشبختی و سعادتمندی شما شکایتی نخواهند داشت. در این حالت عزت نفس، رشد و استقلال در شما و همسرتان تثبیت میشود.
فکر میکنید راه حل خروج از این معضل چیست؟ چطور میتوان هم حرمت خانواده را حفظ کرد و زندگی را از دخالت و وابستگی نجات داد؟
امیدوارم کنار هم و با تجربیات هم تو زندگی بتونیم بهم کمک کنیم.
507 عضو
این بخش در حال طراحی می باشد