بعد اون به شوهرت میگی میخواستم برم تو اینکاری که کردی دلمو شکوندی
منو تو ی بچه داریم انتظار نداشتم اینکارو بکنی

این بار اخری که میبخشمت

دقیقا این حرفارو بهش بزن

بهش بگو من جز زندکی‌ پر آرامش چیزی ازت نمیخام

آرامش زندگیمونو بهم بزن

نزن

عزیزم با گفتنت داستان بدتر میشه نه بهتر

خودتم جلو زنه بروز میگیری میگی من دوتا راه دارم خودت بیا انتخاب کن
دور شوهر منو خط بکشی دیگه جوابشو ندی و منم شتر دیدم و ندیدم
راه دوم برم همه پیامارو به شوهرت نشون بدم

بیا دادو بیداد کنی خودتو بزنی و حرص بخوری هیچی حل نمیشه

من باید برم بگم ماتینا تو که نمیدونی زنه میومد خونمون من عزت احترام که زن صاحاب خونس ماتینا براش چای میوردم یه جوری نگام میکرد نگو خر فرضم کرده بود دلم پره خواهر چی بگم از کجا بگم ???

می‌دونم درد داره

من خودم خیانت دیدم درکت میکنم

ازین به بعد خونه راهش نمیدی

نگاش نکن

براش ارزش قائل نشو اینم بهش بگو

ماتینا سختمه دست خودم نیست برم بگم عزت گزاشتم احترام گزاشتم میومدی خونم که خاریما ببینی

شوهرم بعد سه روز این حرفارو بزن

بهش ی کم برس هیچوقت عجولانه تصمیم نگیر

پاسخ به

ماتینا سختمه دست خودم نیست برم بگم عزت گزاشتم احترام گزاشتم میومدی خونم که خاریما ببینی

نه این حرفا چرا میخای بزنی
همون حرفی که من بهت گفتمو میری بهش میگی
عزیزم ی سری ها تو زندگیت میان فقط تجربه بشن برات

الان تجربه شده برای تو سال ها

یه جور نگام میکرد نگو با شوهرم دوست بوده نگووووو بهم میخندیده تو دلش

نه این ذهنیت توعه

اون آدم نمی‌فهمه

که میاد با مرد زن دار دوس‌میشه

اخه ما چه گناهی کردیم من که تو زندگی کسی نمیرم چرا کسی اومده تو زندگیم