?࿐?ـنینیॗـھای زِمِستᭂـونی?࿐?

1 عضو

پاسخ به

هچکس نمیدونه شغلش رو ففط من و باباش میدونیم

مثلن دوستات و فامیلا هم بپرسن همینو میگی

1399/07/06 00:41

پاسخ به

مثلن دوستات و فامیلا هم بپرسن همینو میگی

اره نباید به کسی بگم به همه میگم شهرستانه شغلش هفته ای یکباز میاد ولی همونم نمیاد

1399/07/06 00:41

دو سال پیش میرفت سر یک کاری در آمدش خوب بود ولی ساعتش زیاد بود از همه بدتر هم یک دختر خراب همکارشون بود هی رو اعصاب من بود بدترین دعوای زندگیم رو یک شب سر همین کارش باهاش کردم فرداش از کارش اومد بیرون

1399/07/06 00:42

پاسخ به

خب اسماشو معرفی کن

خاطرات پنجاه سال زندگی درایران
بامداد خمار رو هم تازه تموم کردم

1399/07/06 00:43

یک مدت سر کار نرفت بعد دیدیم هی روز به روز مشکوک تر میشه تا بعد 6 ماه که دیگه طاقتم تموم شد اونجا برداشت بهم گفت

1399/07/06 00:43

پاسخ به

دو سال پیش میرفت سر یک کاری در آمدش خوب بود ولی ساعتش زیاد بود از همه بدتر هم یک دختر خراب همکارشون ...

انشاالله کارش جور بشه

1399/07/06 00:43

پاسخ به

یک مدت سر کار نرفت بعد دیدیم هی روز به روز مشکوک تر میشه تا بعد 6 ماه که دیگه طاقتم تموم شد اونجا بر...

اره گفته بودی

1399/07/06 00:43

شرایط کارشم روز به روز سخت تر شد اول دیر میومد بعد 2-3 اومد بعد هفته ای دوشب اومد بعدم دیگه نیومد

1399/07/06 00:44

پاسخ به

شرایط کارشم روز به روز سخت تر شد اول دیر میومد بعد 2-3 اومد بعد هفته ای دوشب اومد بعدم دیگه نیومد

وای خیلی سخته که من شوهرم ساعت یازده از کارش مرخص پنج دیقه دیر کنه اعصابم قاطی میشه?

1399/07/06 00:44

خیلی وحشتناکه

1399/07/06 00:45

رفت سر این کار که از من فرار کنه بعدم دور و ورش همه پولدار بودن حرص میخورد میگفت میخوام پول جمع کنم کسی به کارم کار نداشته باشه

1399/07/06 00:46

پاسخ به

وای خیلی سخته که من شوهرم ساعت یازده از کارش مرخص پنج دیقه دیر کنه اعصابم قاطی میشه?

منم همینطور

1399/07/06 00:47

پاسخ به

رفت سر این کار که از من فرار کنه بعدم دور و ورش همه پولدار بودن حرص میخورد میگفت میخوام پول جمع کنم ...

آقا بگووو من کنجکاوشدم دختر?

1399/07/06 00:47

فامیلامون خیلی پولدارن

1399/07/06 00:48

شوهرم میدید حرص میخورد

1399/07/06 00:48

پاسخ به

شوهرم میدید حرص میخورد

خب الان که رفته سراین کاروضعتون خوب شده یانه اگه نه که بیاد بیرون ازاین کارش خب

1399/07/06 00:49

اولش خیلی خوب بود زیاد

1399/07/06 00:49

بعد ماجرای عمل باباش پیش اومد یک مقدار از پس اندازش اونجا رفت

1399/07/06 00:50

پاسخ به

بعد ماجرای عمل باباش پیش اومد یک مقدار از پس اندازش اونجا رفت

اها

1399/07/06 00:51

بعدم که همین ماه پیش رفیض 20 ساله خودش و باباش آنچنان نامردی کرد در حقشون که فعلا علی الحساب مجبور شد تمام 100 تومن پس اندازشو یک شبه بده بره

1399/07/06 00:51

الانم یارو معلوم نیست کجا قایم شده سند خونه ی ما گروئه آزادیه ایشونه پیداش نکنیم خونه هامون میره

1399/07/06 00:51

پاسخ به

بعدم که همین ماه پیش رفیض 20 ساله خودش و باباش آنچنان نامردی کرد در حقشون که فعلا علی الحساب مجبور ش...

وای چه نامردبوده رفیق بیست ساله چه آدمایی پیدامیشه

1399/07/06 00:52

پاسخ به

الانم یارو معلوم نیست کجا قایم شده سند خونه ی ما گروئه آزادیه ایشونه پیداش نکنیم خونه هامون میره

نه انشاالله که پیداش میشه

1399/07/06 00:53

پاسخ به

وای چه نامردبوده رفیق بیست ساله چه آدمایی پیدامیشه

کمترین کاری که براش کردیم این بود که حکم اعدامش زو کردیم 2 سال زندان

1399/07/06 00:55

پاسخ به

کمترین کاری که براش کردیم این بود که حکم اعدامش زو کردیم 2 سال زندان

چقدربی شرف بوده خداییش این همه خوبی درحقش کردین اونم خوبی به این بزرگی

1399/07/06 00:56