33 عضو
وای خعلی خوبسا ...ولی من از اتاق عمل میترسم خیلیییی?
من ک کلا تا بردنم اتاق عمل حس کردم بردنم سلاخی???
فامیل شوهرم بیهوش کردن میگف زود بهوش اومدم و کیج نبودم
هی هرچی میدیدم فشارم بدتر میرف بالا
اخریه دگ کلی دعا کردم قران خوندم صلوات فرستادم ذهنمو بردم سمت بچه تا اروم شدم
وا من میلرزیدم از ترس پرستارامیگفتن حرف نزنی ک زبونت قیچی میکنی
وای خعلی بد سز ?
ن پرستارا شریعتی عالی بودن
اینقد قشنگ بامن حرف میزدن
حواسمو پرت میکردن هی میگفتن بیدار بمون بچتو ببین دوس نداری ببینیش دیگ تموم شد
پمپ درد گرفتید
ن
شانس من بد اخلاق شیفتش تموم شد عین بشکه بود بداخلاق ....ولی بقیه خوب بودن ...فقط رگمم پوکوندن
این دفعه میگیرم خیلی درد کشیدم
از من همه پرسنل و پرستار عالی بودن
هی میومد میپرسید درد داری یا ن
تا میگفتم اره سریع واسم تو سرم مسکن میزد
اصلا درد نکشیدیدگ
من درد نکشیدم تا زمانی ک خواب بودم رو تخت فقط وقتی شکممو فشار دادن تو بخش و وقتی خواستم راه برم درد کشیدم
چرا فشار دادن
روانیا???
من یادم نمیاد ?
واس اینک اضافیات خونریزی اینا بیرون بیاد
دستامو گرفته بودن یکی هم افتاده بود رو شکمم?
منم جیغ میزدم
پیام
nini.plus/
برای ارسال پیام به این گروه باید ابتدا اپلیکیشن نی نی پلاس را دانلود نمایید.
این بخش در حال طراحی می باشد