🤱👶گروه بارداری.قبل وبعد👶🤱

101 عضو

سلام . خانما آزمایش غربالگری اول خون رو از بازو میگیرن؟

1397/05/15 11:46

پاسخ به

عزیزم سالمی چیزی نشون نداده

آها مرسی

1397/05/15 11:46

پاسخ به

سلام . خانما آزمایش غربالگری اول خون رو از بازو میگیرن؟

اره دیگه

1397/05/15 11:46

جای دیگم سراغ داری

1397/05/15 11:46

میگن خون ناف اینا، ترسیدم

1397/05/15 11:46

البته فکر کنم اگه ریسک بالا باشه، خواستم دوستان ج بدن مطمئن شم

1397/05/15 11:46

پاسخ به

البته فکر کنم اگه ریسک بالا باشه، خواستم دوستان ج بدن مطمئن شم

مرحله اول غربالگری اگه خوب نباسه میفرستن آمینو سنتز...دو نوع داریم یکی بند ناف و دیگری نمونه خون مادر
که بند ناف دقیقتره
یه جای مطمئن بری خیلی بی دردسر نمونه رو میگیرن..بعد از اون سه روز استراحت کن تا مشکلی برات پیش نیاد

1397/05/15 11:46

تنها عوارض از رو ناف اینه که احتمال خفیف سقط وجود داره..یا کیسه آب پاره بشه....ولی اونایی که وارد هستن به کارسون مشکلی پیش نمییاد...تقریبا اکثر اطرافیان من رفتن آمینو خیلی هم خوب تعریف کردن

1397/05/15 11:46

پاسخ به

مرحله اول غربالگری اگه خوب نباسه میفرستن آمینو سنتز...دو نوع داریم یکی بند ناف و دیگری نمونه خون ماد...

مرسی گلم

1397/05/15 11:46

خانمها پول برقتون چقدر اومد؟ما شبانه روز کولرمون روشن بود نزدیک 300شد

1397/05/15 11:46

سلام

1397/05/15 11:46

صبح بخیر

1397/05/15 11:46

خوابین هنوز

1397/05/15 11:46

پاسخ به

خوابین هنوز

نه عزیز خواب چیه...از نصف شب بیدارم خواب بد دیدم دیگه نخابیدم...همش فکر میکنم دارم میمیرم بجه مو نمیبینم...فکر کنم عوارض بارداریه..رو بچه اولم هم اینطور بودم منتهی اینبار دیگه خواب میبینم.احتمالا افسردگی بارداری گرفتم
صبح برای آقام خواب تعریف کردم حالش گرفته شد..بهش میگم برای خودم ناراحت نیستم بچه هارو میخای چه جوری نگه داری.‌‌...میگه بریم تله کابین تفریح....از شانس بدم تکون نمیتونم بخورم..میرم بیرون حالم بد میشه..وای من چرا اینطوری شدم...رسما دیوانه شدم...هر روز دارم با زندگی خداحافظی میکنم

1397/05/15 11:46

وای چقد بد خوب به خودت تلقین نکن هر چی فکرش و بکنی بدتره

1397/05/15 11:46

یادمه موقعی که آقام اومد خواستگاری.تنها اومده بودمادرش رفته بود جای دیگه خواستگاری...همون موقع چهار ماه گروه خونمون طول کشید ..من مینور هستم آقام هم هلال احمر خون داده بود کم خونی نشون میداد براش مجوز نمیدادن عقد کنیم...دیگه ناامید شده بودم بهش گفتم ما که خونمون بهم نمیخوره...ولی من یه دوستی دارم خیلی خانمه .اونو معرفی کردم به آقام..دیدم تو چشاش اشک جمع شد ..رفت دانشگاه یک ماه بعد خودش اومد آزمایش داد جوابش مثبت شد زنگ زد خونمون گفت اماده باش فردا بریم عقد کنیم......خخخ..حالا بدونین من چه جوری ازدواج کردم

1397/05/15 11:46

زندگی من کلا با استرس و سختی گذشت....

1397/05/15 11:46

چقد سختی کشیدی عزیزم ولی خوب به چیزای خوب فک کن

1397/05/15 11:46

پاسخ به

نه عزیز خواب چیه...از نصف شب بیدارم خواب بد دیدم دیگه نخابیدم...همش فکر میکنم دارم میمیرم بجه مو نمی...

الهی بگردم مامان صدرا ... صدقه بده ...انقدر به این چیزت فکر نکن....الان بهترین و شیرین ترین لحظه های زندگیته...هزیز دلم حیفه همسرت به این خوبی ...با این فکرا کام خودتونو تلخ نکنید

1397/05/15 11:46

پاسخ به

الهی بگردم مامان صدرا ... صدقه بده ...انقدر به این چیزت فکر نکن....الان بهترین و شیرین ترین لحظه های...

آره عزیز باید صدقه بدم...یه مرغ زنده بگیرم به مادرم بگم برام قربانی کنه...الان هوا گرمه دلم نمییاد به مادرم بگم گرما زده میشه....تقریبا یک ساعتی با من فاصله دارن

1397/05/15 11:46

آره خوب کاری میکنی

1397/05/15 11:46

پاسخ به

بزن سمانه رضایی

مشکل همینه نمیدونم س?رچش کجاس

1397/05/15 11:46

پاسخ به

مشکل همینه نمیدونم س?رچش کجاس

منم سرچ رو بلد نیستم و نمیتونم پیدا کنم

1397/05/15 11:46

پاسخ به

منم سرچ رو بلد نیستم و نمیتونم پیدا کنم

اره خیلی بده منم نمیتونم???

1397/05/15 11:46

سلام

1397/05/15 11:46