راه های همسرداری

20 عضو

پاسخ به

داییم جلوی مامانم بهش گف بلندشوشام بذارهمینجوری نشست داییمونگاه کرد

خودمونو باید جای بقیه هم بزاریم اونم عروسه مث ما لابد از اطرافیان شوهرش خوشش نمیاد درک کن البته ببخشیدا?

1399/06/27 16:43

پاسخ به

اون مشکل داییته...خودشم نمیخاست لابد ک ب خواسته زنش شد زندگیش مهمتره

نه انقدبدماهاروگف زدتوی سرداییم که داییم واقعافک میکنه مابدیم

1399/06/27 16:43

پاسخ به

نه انقدبدماهاروگف زدتوی سرداییم که داییم واقعافک میکنه مابدیم

خیلی کارا از دید بقیه بدن خواهر...کاراتون رفتارتون باب سلیقش نیس حتما ک میگ بدین

1399/06/27 16:44

الان خود من

1399/06/27 16:44

پیش من خیلی چیزا بده از اینا

1399/06/27 16:44

ولی پیش خودشون عادیه

1399/06/27 16:44

پس دوسم ندارم شوهرم رفت و امد خاصی کنه

1399/06/27 16:44

فک کن توی ختم مادربزرگم ک میشد مادرشوهرش گف خوب شد مردراحت شد بعد به داییم گفتم میگه منظورش این بوده خوب شد مردازمریضی راحت شد

1399/06/27 16:45

شوهرمم میگ زندگیم واجب تره تا بقیه

1399/06/27 16:45

پاسخ به

اینام ازترس شوهرم به من حرف نمیزنن خیلی اونطرف پشتمه مخصوصااگ خودم نباشم

یبار مامانم بیمارستان مریض بود زنگ مجبور شدم برم وسط راه زنگ زد هرجی از دهنش در اومد گفت که چرا پسرشو 11 شب بردم من جواب ندادم ولی اعصابم خورد شد سر شوهرم خالی کردم هرچی از دهنم در اومد گفتم از خدا میخوام سرشون بیاد از ناراحتی شوهر بعد ایتکه منو گذاشت برگشته بود خونه حسابی دعوا اخرشم باباش زنگ زد معذرت خواهی چند ماه بعد خودش فلجوشد افتاد تو رختخواب محتاج عصای مادرم خودشم فهمید هی میگفت خدایا توبه

1399/06/27 16:45

پاسخ به

فک کن توی ختم مادربزرگم ک میشد مادرشوهرش گف خوب شد مردراحت شد بعد به داییم گفتم میگه منظورش این بوده...

ولش کن زندگی بقیه رو خودتو بچسب?

1399/06/27 16:46

پاسخ به

خودمونو باید جای بقیه هم بزاریم اونم عروسه مث ما لابد از اطرافیان شوهرش خوشش نمیاد درک کن البته ببخش...

خوشش نیاد ماخودمونم عروسیم تومیگی خوبشونوبگو میگم اون بد میکف ولی عزیزبود

1399/06/27 16:46

پاسخ به

خوشش نیاد ماخودمونم عروسیم تومیگی خوبشونوبگو میگم اون بد میکف ولی عزیزبود

اون دیگ شوهرشو میشناخت چطوری دستش بگیره...مردا رو باید کشف کرد

1399/06/27 16:47

پاسخ به

شوهرمم میگ زندگیم واجب تره تا بقیه

اره شوهرمنم میگه ???ولی من خیلی فکرمیکنم به حرف بقیه

1399/06/27 16:47

پاسخ به

یبار مامانم بیمارستان مریض بود زنگ مجبور شدم برم وسط راه زنگ زد هرجی از دهنش در اومد گفت که چرا پسرش...

چ پررو خدا بکشتش مردم انقد خاله زنک..مال منم لاشیه کسکش?

1399/06/27 16:47

اره هر مردی غلقی داره

1399/06/27 16:47

پاسخ به

چ پررو خدا بکشتش مردم انقد خاله زنک..مال منم لاشیه کسکش?

اره بخدا

1399/06/27 16:48

پاسخ به

اره شوهرمنم میگه ???ولی من خیلی فکرمیکنم به حرف بقیه

منم خیلی ب حرف و رفتار بقیه توجه میکنم حتی یکم کج نگام کنن ولی اینجوری دارم ب خودم آسیب میزنم دارم رو خودم کارمیکنم بیخیال بقیع باشم

1399/06/27 16:49

پاسخ به

چ پررو خدا بکشتش مردم انقد خاله زنک..مال منم لاشیه کسکش?

تو همه چی فضولی میکنه الان برادرشوهرگ از یکی خوشش اومده واسه ازدواج میگه برم ببینم من خوشم نیاد نمیزارم ازدواج کنید

1399/06/27 16:49

باید رید روش

1399/06/27 16:50

چن سالشه

1399/06/27 16:50

پاسخ به

منم خیلی ب حرف و رفتار بقیه توجه میکنم حتی یکم کج نگام کنن ولی اینجوری دارم ب خودم آسیب میزنم دارم ر...

من هستم بی خیال بقیم خواستن عروسی نگیرن گفتم باید بگیرید جندسال حرف زدن که تو خواستی اصلا به روی خودم نیوردم کارمو پیش بردم جهنم سرشون??

1399/06/27 16:50

پاسخ به

چن سالشه

کی پدرشوهرم یا برادرشوهرم

1399/06/27 16:51

پاسخ به

کی پدرشوهرم یا برادرشوهرم

پدر

1399/06/27 16:51

پاسخ به

پدر

59

1399/06/27 16:51