پاسخ به

حالا شاید هم تا یکشنبه بریم خونه ی جدیدمون

انشالله

پاسخ به

از اسباب زیاد خسته شدم گردگیری اش خیلی سخته

خسته نباشی

ممنون شام چی در نظر دارید درست کنید

پاسخ به

ممنون شام چی در نظر دارید درست کنید

من ساعت سه ظهر بیدار شدم گفتم نمیتونم غذا درست کنم کوبیده گرفتیم تا شب هم نمیدونم

من شوهرم واسه نهار نبود از دیشب قیمه مونده صبح به شوهرم گفتم هوس ساندویچ کردم بدجور گفت شب میگیره

حالا بهش پیام میدم که یادش نشه

ماشالا منم ساعت هشت بیدار شدم به اسرار شوهرم از عقب اقدام کردیم بعدش چایی گذاشتم خورد رفت بیرون منم دوباره خوابیدم تا یک

از ساعت 1 هم بکوب داشتم کار میکردم ساعت 6 یا 7 هم میرم حموم

الان خیلی خسته ام نای حموم رفتن ندارم

پاسخ به

ماشالا منم ساعت هشت بیدار شدم به اسرار شوهرم از عقب اقدام کردیم بعدش چایی گذاشتم خورد رفت بیرون منم ...

از عقب چطور دردت نمیاد

?

نه ...من سه سال عقد همه اش از عقب میکردیم دیگه باز شده

پاسخ به

مامان مهرانه جون کو تا ده روز دیگه فردا صبح بی بی چک بزن

اره فردا صبح میزنم ،،،،ببینم چی میشه

الانم از وقتی اومدم خونه خودم دومین باره از عقب انجام دادم چون گفتم گناه اگه امروز بریزه جلو و بچه بشه

شانس که نداریم میبینی نمیشه نمیشه یهو روز شهادت بچه میشه

???????

بچه ها بنظرتون به جاریم پیام بدم حالش رو بپرسم یا بزارم چند روز دیگه

زیر دلم خیلی احساس سفتی میکنم ،،،،

میگم باز با خودشون نگن مهلا خوشحال که کیمیا سقط کرده

پاسخ به

بچه ها بنظرتون به جاریم پیام بدم حالش رو بپرسم یا بزارم چند روز دیگه

ن ولش کن

انشاءالله بارداری و طلسم گروه رو میشکنی

پاسخ به

زیر دلم خیلی احساس سفتی میکنم ،،،،

بابا بارداری یه تست بده

خیلی از دستش ناراحتم چون جواب پیام هام رو نمیداد ولی بازم میگم وللش گناه داره شاید حالش خوب نبوده شاید شارژ نداشته

آره دیگه 5 روز عقب انداخته نمیدونم منتظر چیه مامان مهرانه

من جای شما بودم تا الان آزمایش بارداری هم میدادم