🌺🌻اقدام بارداری وچت دوستانه🌻🌺

3 عضو

پاسخ به

داشتم ریزه میزه تصورت میکردم

خوبم به نسبت خودم لباسم من بیشتر پر نشون داده بود چون پفی گرفتم گرمم کنه

1399/06/25 16:58

75 هستم

1399/06/25 16:58

من68

1399/06/25 16:58

پاسخ به

ماشالله هیکلت تو پره

خوبه

1399/06/25 16:58

پاسخ به

من68

لاغری اره وقد کوتاه

1399/06/25 16:59

شما ازاین رسما دارین؟

1399/06/25 16:59

پاسخ به

شب حجله ازهمه سخت‌تر بود چون مادرشوهرم دستمال خونی میخواست

از منم میخواستن گفتن باید همراهی عروس بفرستیم من قبول نکردم کسی هم زورش بهم نرسید?

1399/06/25 16:59

پاسخ به

لاغری اره وقد کوتاه

قدم 164

1399/06/25 16:59

پاسخ به

از منم میخواستن گفتن باید همراهی عروس بفرستیم من قبول نکردم کسی هم زورش بهم نرسید?

???

1399/06/25 17:00

پاسخ به

از منم میخواستن گفتن باید همراهی عروس بفرستیم من قبول نکردم کسی هم زورش بهم نرسید?

من دیگه زورم نرسید شوهرمم تعصب داشت وبراش خیلی پرده بکارت مهم بود

1399/06/25 17:00

من که شکی نداشتم دیگه گفتم بذارخیال خودشون راحت بشه

1399/06/25 17:00

پاسخ به

من دیگه زورم نرسید شوهرمم تعصب داشت وبراش خیلی پرده بکارت مهم بود

سخت ترین کار من راضی کردن شوهرم بود میگفت ن اگه حالت بد شد من چیکار کنم حتما باید یکی باشه?گفتم بمیرمم نمیخوام کسی بیاد

1399/06/25 17:01

پارچه رو شوهرم برد ب مامانش نشون داد ک حداقل یه دونه شاهد داشته باشیم چون رسم داشتیم همه ی زنای فامیل ببینن ولی من نزاشتم

1399/06/25 17:01

پاسخ به

سخت ترین کار من راضی کردن شوهرم بود میگفت ن اگه حالت بد شد من چیکار کنم حتما باید یکی باشه?گفتم بمی...

ما تنها بودیم شب عروسیمون شوهرم خونه پدرشوهرم چند طبقه بود بعد یکی ازاونا برای خودمون آماده کرد بعد مااونجا دوتایی تنها بودیم کسی نبود

1399/06/25 17:02

من خیلی درد داشتم ومیترسیدم

1399/06/25 17:02

پاسخ به

ما تنها بودیم شب عروسیمون شوهرم خونه پدرشوهرم چند طبقه بود بعد یکی ازاونا برای خودمون آماده کرد بعد ...

ما رسم داریم یکی باید بشینه پشت درحجله

1399/06/25 17:03

سلام خوبین ای جونم نازی گلم خوشبخت باشین

1399/06/25 17:03

ما اصلا رسم دستمال نداریم?

1399/06/25 17:03

پاسخ به

پارچه رو شوهرم برد ب مامانش نشون داد ک حداقل یه دونه شاهد داشته باشیم چون رسم داشتیم همه ی زنای فامی...

اره ترکا این مدلی هستن

1399/06/25 17:03

خونم نیومد برامن

1399/06/25 17:03

ولی برامن کسی پشت در نبود

1399/06/25 17:03

پاسخ به

خونم نیومد برامن

چرا ارتجاعی شاید بودی

1399/06/25 17:04

پاسخ به

من خیلی درد داشتم ومیترسیدم

من درد زیادی نداشتم قابل تحمل بود جیغ زدم گریه کردم ولی اونجوری ک تعریفش رو میکردن وحشتناک نبود

1399/06/25 17:04

دکتر رفتیم قبلش دکتر به شوهرم گفت خانومت احتمال زیاد خون نداره

1399/06/25 17:04

پاسخ به

ما اصلا رسم دستمال نداریم?

خوشبحالتون

1399/06/25 17:04