دوستانه??

1 عضو

بعد گفت هیچ گفتم بیدارین خوابین رنگ پ رخش عوض شد

1399/08/06 02:25

پاسخ به

گفتم جانم مادر

ترسید؟ ?

1399/08/06 02:25

رفت بدو بدو پایین

1399/08/06 02:25

????

1399/08/06 02:25

تموم شد؟؟ ?

1399/08/06 02:25

پاسخ به

ترسید؟ ?

ن بابا رو داریه یکم رنگش عوض شد تموم

1399/08/06 02:25

????

1399/08/06 02:25

کرک و پرش ریخت بدبخت??

1399/08/06 02:25

من برم لالا پس

1399/08/06 02:25

اره برو بخواب

1399/08/06 02:25

بابای

1399/08/06 02:25

شبت خوش

1399/08/06 02:25

❤❤❤

1399/08/06 02:25

منم برم شب بخیر ❤

1399/08/06 02:26

تایپ نکنین من برم ?????

1399/08/06 02:26

پاسخ به

کرک و پرش ریخت بدبخت??

اره ضایش کردم بزاریش از اونایی هست حسوده میاد میخوابه وس ما که ندم به شوهرم محرم بود میدادم به شوهرم که من نزدیکش نشم در این حد

1399/08/06 02:26

پایین تا شوخی میکنم باهاش میگه واییی نزنییی فرشااادووو

1399/08/06 02:26

زهره ??

1399/08/06 02:26

شبتون بخیر

1399/08/06 02:27

?

1399/08/06 02:27

پاسخ به

وسط شما???

میگم بزاریش میکنه اینکارو

1399/08/06 02:27

حلال بود میگم از حسودیش میدادم اینجوری که من میبینم حسادت میکنه

1399/08/06 02:27

بریت شبتون بخیر

1399/08/06 02:28

پاسخ به

مادرشوهرمن پایه بود اتاقشم میداد به ما ??

جدی چه خوب ن بابا من میومدم خونه اینا تا صبح نمیخوابید که مبادا من برم پیش پسرش

1399/08/06 02:28

دستشویی هم میرفتم میومد دنبالم

1399/08/06 02:28