اکیپ مادران بهمن

2 عضو

پاسخ به

از دست ماهان

بخدا من امروز فهمیدم ک بچه باید شیطونی کنه

1399/07/04 23:03

دیگه کارش ندارم بهم بریزه شیطونیشا کنه فقط سالم باشه

1399/07/04 23:04

کمرم داره میشکنه

1399/07/04 23:04

پاسخ به

کمرم داره میشکنه

بخواب کمی

1399/07/04 23:04

پاسخ به

بخواب کمی

مگه میذارن

1399/07/04 23:04

پاسخ به

اون ک اره

تا امدوز همش میگفتم نریز جاروکردم نمیز کردم

1399/07/04 23:04

پاسخ به

تا امدوز همش میگفتم نریز جاروکردم نمیز کردم

کار همیشع هست

1399/07/04 23:05

خدانکنه براهیچ بچه ای اتفاقی بیوفته

1399/07/04 23:05

ب قول مامانم میگه جایه همه چیز پیدا میشه جز بچت.همیشه ب فکر بچت باش نگو کار دارم

1399/07/04 23:05

همه کارا دو ساعت تموم میشه

1399/07/04 23:05

نمیدونی امروز خونمون چ خبر بود همه جیغ میکشیدن

1399/07/04 23:06

وسیله خراب بشه میری میخری

1399/07/04 23:06

پاسخ به

ب قول مامانم میگه جایه همه چیز پیدا میشه جز بچت.همیشه ب فکر بچت باش نگو کار دارم

راس میگه بخدا

1399/07/04 23:06

چیزی بریزه پاکش میکنی

1399/07/04 23:06

پاسخ به

وسیله خراب بشه میری میخری

اره

1399/07/04 23:06

پاسخ به

نمیدونی امروز خونمون چ خبر بود همه جیغ میکشیدن

جیغ چرا اخه?

1399/07/04 23:06

پاسخ به

جیغ چرا اخه?

فاطمه مرده بودا

1399/07/04 23:06

رنگش زرد شده بود

1399/07/04 23:07

انگار عروسک بغلم بود

1399/07/04 23:07

وزنش 1کیلوهم نمیشد

1399/07/04 23:07

خیلی محکم ضربه خورد؟

1399/07/04 23:07

پاسخ به

وزنش 1کیلوهم نمیشد

???

1399/07/04 23:08

ن ماناهار میخوردیم مهمون داشتم اینم عادت داره سرسفره دورمون تاب بخوره دوبار تاب خورد بد مامانم اومد ک نزاره دیگه بره یهو افتاد زمین رو گیج گاهش

1399/07/04 23:08

الان چطوره

1399/07/04 23:09

مامانم بغلش کرد گریش زیادم نشد یهو دیدیم صداش نمیاد رفتم ازبغل مامانم گرفتمش دیدم دیگه رفت

1399/07/04 23:09