ارسال شده از
#اولین_حمام_دونفره
یادش بخیر..
چهار روز بعد از عقدمون روز تولد شوهرم بود بروش برنامه چیدم زنگ زدم گفتم بیا دنبالم بریم خونمون اخه خونه شوهرم با خونه بابام فاصله یه ساعت راهه ولی بابام اجازه میداد برم خونشون خوووب اومد دنبالم منم سوپرایزش کردم تو ماشین واسش کیک و کادویی که گرفته بودمو دادم بهش خودشم حسابی زوق زده شد
خلاصه رسیدیم خونه پدر شوهرم منم رفتم یکم نشستم پیش مادر شوهرم و خواهراش اخر شب خودش رفت طبقه بالا (خونمون طبقه ی بالای خونه پدر شوهرمه) منم یواش یواش گذاشتم رفتم دنبالش از اونجا که خیلی فضول و شیطون بودیم دوتامون سریع رفتیم حموم و شروع کردیم شیطنت در حال عشق بودیم که یهو مادر شوهرم در خونمونو زد?? یعنی نمیدونستیم چطوری جمش کنیم اولش که احساس گرما و سرما پشت سر هم داشتم وای نگم براتون داشتم میمردم دوباره درو زد استرس گرفتم اومدم برم بیرون که سرم محکم خورد به دره حموم ??اصن یوضعی بعدش تند تند رفتم یه تاپ و ساپورت پوشیدم اومدم درو وا کردم دیدم لباسامو چپکی پوشیده بودم یعنی ضایع شدم که هیییچ بخار شدم رفت تا الان وقتی یاد اون لحظه ها میوفکم برای یه چند لحظه از مادر شوهرم متنفر میشم??? با تچکر?
1398/04/05 00:57