دورهمی مامانا😊💕

0 عضو

پاسخ به

الهه دیگ خیلی رو داذه بهشون

فاطمه شوهرم باشه خیلی خوبه کاریم نداره این نبود شوهرمه ک اذیتم میکنه وگرنه بود کاری ب کارم نداش

1399/07/09 12:24

پاسخ به

روم سوارن کوچیکوبزرگ

مقصرخودتی

1399/07/09 12:24

پاسخ به

فاطمه شوهرم باشه خیلی خوبه کاریم نداره این نبود شوهرمه ک اذیتم میکنه وگرنه بود کاری ب کارم نداش

نباشم حق ندارن اذیت کنن به اوناربطی ندارع

1399/07/09 12:24

من *** هفته پیش گفتم بریم براابجیت خریدکنیم حالادیشب شوهرم به داداشش میگه بیابریم براابجیم خریدبرابچش

1399/07/09 12:24

خوبی ک از حد بگذرد نادان خیال بد کند

1399/07/09 12:24

پاسخ به

فاطمه شوهرم باشه خیلی خوبه کاریم نداره این نبود شوهرمه ک اذیتم میکنه وگرنه بود کاری ب کارم نداش

طبقه خودت بمون شبا موقع خواب برو اونجا

1399/07/09 12:25

پاسخ به

الهه دیگ خیلی رو داذه بهشون

عزیزم وقتی پشتم نی چکنم تابیادتحمل میکنم

1399/07/09 12:25

من شهرستان خونشون بودم مامانمم اومدخونه خالن هرروزاونجابودم همش مادرشوهرم میگفت کجامیری میگفتم پیش مامانم شوهرم میبردمنوبازمیاورد

1399/07/09 12:25

پاسخ به

من *** هفته پیش گفتم بریم براابجیت خریدکنیم حالادیشب شوهرم به داداشش میگه بیابریم براابجیم خریدبراب...

تحفه میخواد بیاره مگه?

1399/07/09 12:25

پاسخ به

من *** هفته پیش گفتم بریم براابجیت خریدکنیم حالادیشب شوهرم به داداشش میگه بیابریم براابجیم خریدبراب...

????

1399/07/09 12:25

منودوبارازخونه انداختن بیرون شوهرم نفهمیدالانم نمیدونه

1399/07/09 12:25

پاسخ به

منودوبارازخونه انداختن بیرون شوهرم نفهمیدالانم نمیدونه

چرا انداختن

1399/07/09 12:25

پاسخ به

عزیزم وقتی پشتم نی چکنم تابیادتحمل میکنم

بگوتاتوبیای پیش مامانم هشتم

1399/07/09 12:26

ازدستم گرفت باباش گفت بروبیرون پسرمولزمون گرفتی

1399/07/09 12:26

پاسخ به

ازدستم گرفت باباش گفت بروبیرون پسرمولزمون گرفتی

وا?

1399/07/09 12:26

پاسخ به

من *** هفته پیش گفتم بریم براابجیت خریدکنیم حالادیشب شوهرم به داداشش میگه بیابریم براابجیم خریدبراب...

ب شما چ من دیگ اینطورنی خوردن کمک مادرش میکنه حقوقش کمه مادرش ولی ایطورنی برا بچش بره چی بخره

1399/07/09 12:26

پاسخ به

تحفه میخواد بیاره مگه?

اره دیگه حتما

1399/07/09 12:26

پاسخ به

ازدستم گرفت باباش گفت بروبیرون پسرمولزمون گرفتی

منم یبارانداختن ازخونم بیرون ماموربردم ریدن به خودشون

1399/07/09 12:26

پاسخ به

من شهرستان خونشون بودم مامانمم اومدخونه خالن هرروزاونجابودم همش مادرشوهرم میگفت کجامیری میگفتم پیش م...

خب توشوهرت ب حرفته ولی من ن

1399/07/09 12:27

پاسخ به

منودوبارازخونه انداختن بیرون شوهرم نفهمیدالانم نمیدونه

خب چرا نمیگی من دراین حدنیستن دیگ

1399/07/09 12:27

یا علی همتون سرجنگ دارین ??

1399/07/09 12:27

من نامزدبودم تنهاگناهم این بودکه شوهرم اینه شمع دون خریدگفتن خرکردی پسرمونو

1399/07/09 12:27

پاسخ به

بگوتاتوبیای پیش مامانم هشتم

فرداشب یا پس فردامیرم ایشالا تاسه شنبه بیادشوهرم برم خونم

1399/07/09 12:27

پاسخ به

خب توشوهرت ب حرفته ولی من ن

پشتم نیس خودم روندادم بهش

1399/07/09 12:27

پاسخ به

خب چرا نمیگی من دراین حدنیستن دیگ

بگمم فک میکنی چکارمیکنه به نفعش نباشه نمی شنوه

1399/07/09 12:28