من میگفتم بفروش خونمونو کامل کن گفت یه یهسالم زجر بکش درستش میکنم ولی طلاهاتو بفروشم دیه نمیتونم بخرم
1399/07/27 01:03
//= $member_avatar ?>
نزاش بفروشم
1399/07/27 01:03
//= $member_avatar ?>
گف کم کم خونه رو هم درس میکنم ی خونه زندگی برات میسازم از همه فامیل خوشگل تر
1399/07/27 01:03
//= $member_avatar ?>
رفتی لیلا منم برم
1399/07/27 01:03
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
شوهر من تا حالا از طلاهام نفروحته
ما مجبور بودیم
1399/07/27 01:04
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
ایشاله میخری
فدات یه دست النگو شوهرم خریده بود یدونه داداشم تو عروسی کادو داد یدونه بابام جمعا 8 تا بود سرویسم داشتم با این گردنبند با حلقه و انگشتر و یدونه گوشواره
1399/07/27 01:05
//= $member_avatar ?>
کلا همینا
1399/07/27 01:05
//= $member_avatar ?>
ک فقط گردنبد و حلقه و انگشتر مونده
1399/07/27 01:06
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
گف کم کم خونه رو هم درس میکنم ی خونه زندگی برات میسازم از همه فامیل خوشگل تر