پاسخ به میره بالش میذاره دستمو میگیره میگه می می. میگه بخاب خودشم میخابه میخوره.اگه ندم دون دون اشک میریزه.ه...
وای چه باحال??عزیز دلم??
خیلی طول کشید تا سینه از سر پسرم بیفته، بشدددت معتاد سینه بود خودم داشتم نابود میشدم کار و زندگیمو تعطیل کردم یه مدت فقط سرگرمش بودم، اینقدر باهاش بازی میکردم با بازی و صدای ماشین و هواپیما در آوردن فقط بهش چیزمیز خوروندم، وقتی سیر بود دیگه یاد سینه نمیفتاد
الان در طول روز اصلا شیر نمیخوره مگر موقع خواب!! تا سفره هم پهن میشه، اولین نفر سر سفرس
نزار اونقدر معدش خالی بمونه و گشنگی بهش فشار بیاره ک خودش طلب شیر کنه
مهراددهم وقتی خیلی گشنش میشد فقط شیر مخاس، اصلا غذا قبول نمیکرد?
1401/07/04 11:58