🥰دورهمی دوستانه 🥰

1 عضو

پاسخ به

دعوت نامه داشتیم برای فرانسه بردار شوهرم اون موقع مجرد بود دعوت کرد کیس داشت چیزایی که گفته بودو بای...

اها

1399/08/13 10:13

رفتیم برای مصاحبه

1399/08/13 10:13

پاسخ به

الان فکر میکنی ما چرا آس و پاس شدیم بخاطر ریدن یه نفر دیگه

طفلیا

1399/08/13 10:13

اول به زن داییم گفتن بیا

1399/08/13 10:13

رفت سوتی داد اول بسم الله همگی رد شدن کلا از ایران کنسل شدیم

1399/08/13 10:14

بعد اون خودش قاچاقی رفت آلمان راحت داره زندگی میکنه

1399/08/13 10:14

پاسخ به

رفت سوتی داد اول بسم الله همگی رد شدن کلا از ایران کنسل شدیم

پس اینطور

1399/08/13 10:14

پاسخ به

بعد اون خودش قاچاقی رفت آلمان راحت داره زندگی میکنه

ادم زرنگیه پس

1399/08/13 10:15

پاسخ به

رفتیم از شانس همگی رد شدن از مرض مارو گرفتن?

چقد بد

1399/08/13 10:16

اخی چقد بد

1399/08/13 10:18

خدا وکیلی این دیگه از کدوم دسته ادماست?در اتاقمو باز گذاشتم دراز کشیدم تو افتاب شوهرم رو تخت خواب بود با یه شرتک اومد رد شد که آفتاب بگیره قشنننگگگ سرشو خم کرد تو اتاق مننن جلووو چشممم یه دید زد رفت پشت بام?

1399/08/13 10:42

منم درو بستم قفل کردم اومدم خونه این گرا اینجوریه خدایی مادر شوهرا شمام اینجوری هستن فضول؟

1399/08/13 10:42

پاسخ به

خدا وکیلی این دیگه از کدوم دسته ادماست?در اتاقمو باز گذاشتم دراز کشیدم تو افتاب شوهرم رو تخت خواب ب...

????

1399/08/13 11:08

الان پاشده رفته پشت بام و جارو میکشه خودشم مریضه که بعد فرشاد بیدار شد بگه از پشت بام شما بیشتر استفاده میکنید من جارو کشیدم

1399/08/13 11:37

بعد یک موزیه

1399/08/13 11:38

ساکته ساکته فرشاد که وارد خونه میشه میره پایین میگه واااای واییی آی خداااا حالم بدهههه اشتهااا ندااارممم ای خدااا

1399/08/13 11:38

شروع میکنه ناله کردن

1399/08/13 11:38

بخدا از بس گفت اشتها ندارم ندارم دلم سوخت بهش یه قرص زد تهوع خوب داشتم دادم بهش بعد هی میگفت بازم حالت تهوع دارم من تعجب کردم گفتم اینو بخوری سریع خوب میکنه اشتها میاره چون خودم خورده بودم

1399/08/13 11:39

اقاخ یه روز صبح زود پاشدم رفتم پایین پشتش به من بود دیدم داره قایمکی صبحانه میخوره پنسر گذاشته برا خودش فرنس گذاشته تا رفتم گفتم سلام مادر خوبی اشتهات خوبه باز د یهو ترسید عقبی رفت کم بود بیوفته بعد گفت واااییی سرم گیج میرههه اشتها هم ندارم دیگه دت و دلم میلرزه مجبور زوری بخورم دیگه حالا ببینم اشتهام میاد یا نه شاید اصلا نخوردم?

1399/08/13 11:41

پاسخ به

الان پاشده رفته پشت بام و جارو میکشه خودشم مریضه که بعد فرشاد بیدار شد بگه از پشت بام شما بیشتر استف...

خب توام شوهرتو پر کن

1399/08/13 11:41

پاسخ به

اقاخ یه روز صبح زود پاشدم رفتم پایین پشتش به من بود دیدم داره قایمکی صبحانه میخوره پنسر گذاشته برا خ...

??????خاک تو سرش

1399/08/13 11:42

منم اومدم سریع به فرشاد گفتم مادرتو دیدم حالش خوب شده صبحانه خورد?رفت پایین گفت مادر شنیدم صبحانه خوردی خداروشکر گفت نههه ه دو لقمه خوردممم با ناله خواهرش گفت از وقتی زهره قرص داده خوب شده

1399/08/13 11:42

پاسخ به

خب توام شوهرتو پر کن

شوهرم خودش میشناسه ننشو

1399/08/13 11:42

پاسخ به

منم اومدم سریع به فرشاد گفتم مادرتو دیدم حالش خوب شده صبحانه خورد?رفت پایین گفت مادر شنیدم صبحانه خ...

????

1399/08/13 11:42

یک فیلمی بازی میکنه بخداااا

1399/08/13 11:42