اقاخ یه روز صبح زود پاشدم رفتم پایین پشتش به من بود دیدم داره قایمکی صبحانه میخوره پنسر گذاشته برا خودش فرنس گذاشته تا رفتم گفتم سلام مادر خوبی اشتهات خوبه باز د یهو ترسید عقبی رفت کم بود بیوفته بعد گفت واااییی سرم گیج میرههه اشتها هم ندارم دیگه دت و دلم میلرزه مجبور زوری بخورم دیگه حالا ببینم اشتهام میاد یا نه شاید اصلا نخوردم?
1399/08/13 11:41