پاسخ به اخه سرچی بحثتون شد
قرار بود امروز ببره بیرون عکس بگیریم رفت از صب باغ کمک پدرش گفتم حداقل زود بیا ساعت 4 ونیم اومد وقتی رفتیم هم اونجا شلوغ بود برا جای دیگ هم هوا تاریک میشد میگه فردا میریم منم عصبانی شدم گفتم منو مسخره میکنی میدونی فردا کارداری نمیتونی بیای باز میخوای بدقولی کنی یکی اون گف دوتا من دعوا بالا گرف هی گف برو خونه مامانت درس بشو نیسی منم گفتم باشه پس تمومش کنیم رفت بیرون اومد ی عالمه گریه کرد گف زندگیمو میخوام ولی درس نمیشی و فلان شناسنامش برداشت مارو بوسید گف مواظب خودتون باشین رفت
1399/08/23 23:11