پاسخ به

بچه ها من دندون درد شدید دارم

تو سه ماه دوم میتونی درستش کنی?

پاسخ به

شوهر من هم جدیدا 6 میره 9 نیم میاد

شوهر من 6 صبح میره 2 میاد با این حال صبحا خیلی حوصله م سر میره همش تلفنی با مامانم یا اجیم حرف میزنم ظهرام بیشترا وقتا با هم بیرون میریم
دو ماه ی بار نگهبان اون شبی که نیست برام جهنم

من از اول بارداری نه ویار داشتم نه حالت تهوع هیچی زندگیم عادی بود

من مادرم اخلاقش اینطوریه میگه زرنک باشو زرنگی به این میبینه که شوهرم برام طلا بخره پولاشو خرجم کنه اینا
می‌دونی چی میگم
چون خود مادرم اینا برحسب تجربه خودش یاد گرفته منم هیچوقت از زندگیم حتی ذره ای بهش نمیگم همشم مادرم و پدرم حس میکنن بهترین زندگی دارم همه چی شوهرم برام گرفت و همه چیم اوکی بود
ولی من همشو دروغ زدم از ترس اینکه نکنه ی روز همه چی مادرم بفهمه
ولی خوب اینکار برای زندگیم کردم الان پشیمون نیستم

ی ست 20 تیکه
ی عالمه دیگه لباس جدا
سرویس حوله و،،،،،
پتو تکی
سرویس پتو و بالشت و قنداق
شیشه شیر
پستونک
با ساک لباساش

دو ماه بعد اینکه اومدیم از مرخصی حامله شدم دیگه نتونستم بریم تا الان که نزدیک شیش ماهمه

اونم بالباسشویی دوقلو???

منم اینجا غریبم بخدا امینوسنتز انجام دادم استراحت مطلق بودم بعدم برا هماتوم ی نفر و تو این شهر نداشتم بیاد ی لیوان اب دستم بده خدا شوهرمو برام حفظ کنه نزدیک یک هفته اداره نرفت همش مواظب من بود من فقط میرفتم سرویس و میومدم حتی نمیتونستم نماز بخونم تازه برا امینوسنتز از اینجا رفتم زاهدان که 11 ساعت راهه توکلت بخدا باشه اجی مطمئن باش بحال خودت رهات نمیکنه

خانما از وقتی ک باردارشدین چقد وزن اضاف کردین

از روی این میتونی محاسبه کنی

شماها چطور از این پهلو به اون پهلومیشید بلند میشید بعد پهلو عوض میکنید؟؟؟

اما من باید بیمارستان بستری بشم

پاسخ به

من تو تلویزیون دیدم

اونایی که تو تلویزیون نشون میدن خیلی تمیز و خوشگلن اینا با پتو و بلوک همینطوری گذاشتن رو هم مثلا ی اتاق ساختن بچه هاشون پا برهنه تو خاک راه میرن لباسای کثیف حتی آبم ندارن

وای ارام پزمون نزدیک بود بترکه قلبم تو دهنمه شوهر بنده خدامم زیر سرم حساسیت داره تنها خونه بودم خیلی ترسیدم

پاسخ به

میگن چن بار خون میگیرن درسته؟

سه بار

پاسخ به

بسلامتی مواظب خودت باش من عاشق تفریح با شوهرمم

من تفریح باشه با هر کی باشه?

پاسخ به

ناراحت نشی ?

ن بابا چرا ناراحت بشم

باید بزاریم برای اردیبهشت و خرداد سردی میکنم باز دستشویی رفتنام خییلی زیاد میشه

شوهرم دو هفته پیش ی راحتی خورد الان از رو سینه ش تا کل صورتش کهیر زده الان صورتش بهتر شده ولی رو سینه ش هنوز هست
بخدا یدفعه رفت متخصص پوست فقط ی امپول با چن تا قرص بهش داد
چن دفعه دیگه از شدت خارش رو سینه رفت دکتر عمومی فقط بهش امپول میدن دور از جون خوابش میگیره گیج میشه
یدفعه م براش سرم وصل کردن ولی خیلی اذیت

گفتم زشته بزار بمونم
شوهرمم گفت بمون ناهار برو خونه مامانم

پاسخ به

ول کن بذار زر بزنن

دم از خدا و پیغمیر میزنه ی ریز میگه چن شبه سعادت داشتم نماز شب خوندم فلان کردم

اونجارو دیگه همیشه داشته باشین که بچه هامونم بدنیا اومد کنار هم باشیم از تجربیات همدیگه استفاده کنیم

نه عزیزم شوهرم نظامی بخاطر شغل شوهرم اومدیم گرمسیرمونو بگذرونیم هشت ماه بیشتره نرفتیم مرخصی تا اخر عیدم نمیریم اینجام کسی و ندارم باهاش رفت و امد کنم حوصله م سر رفته دلم برا خونواده م تنگ شده

واقعا دلم پره

پاسخ به

باز سین کردید جواب ندادید?

?دلشون ترسیده نکنه چیزی بگی