The chronograph is started when the event is seen and stopped when it is heard. The chronograph seconds hand indicates the distance from the event on the telemetric scale. Telemeter: on account of most replica watches using a telemeter scale, best rolex replica Three different views from three different continents on the finalists in the Chronograph category at this years Grand Prix d . Audemars Piguet Replica Uk omegasphereco uk.

حذف شد

0 عضو

قشنگه

1399/09/06 23:34

پاسخ به

قشنگه

خیلی

1399/09/06 23:34

اره

1399/09/06 23:34

من از کلاس پنجم هری پاتر دارم الانم بده نگاه میکنم

1399/09/06 23:35

درخشش یک ذهن پاک رو ببین خیلی خوبه

1399/09/06 23:35

پاسخ به

من از کلاس پنجم هری پاتر دارم الانم بده نگاه میکنم

نه من دوست نداشتم خواهرهام میدیدن

1399/09/06 23:36

دیدم خوشم نیومد زیاد

1399/09/06 23:37

بازیگر زنشو خیلی دوست دارم

1399/09/06 23:38

زنه خیلی خوبه

1399/09/06 23:38

نه

1399/09/07 01:17

سلام

1399/09/07 08:48

صبح جمعه همگی بخیر و شادی

1399/09/07 08:49

با بی بی مثبت میای

1399/09/07 08:49

سلام

1399/09/07 10:39

صب بخیر

1399/09/07 10:39

سلام صبح بخیر

1399/09/07 10:41

پاسخ به

نورسا حسم میگه تو حامله شدی

فدات خدا کنه فعلا که پری نشدم

1399/09/07 10:42

دیگه نزدی بی بی نورسا

1399/09/07 10:43

نه صبر میکنم تا فردا اگه نشدم دوباره بیبی چک میزنم

1399/09/07 10:55

ارسال شده از

بچه ها حالا ک خوابین من یک متنی رو براتون بنویسم.رفتم وبلاگ خوندم خانمه 2تادخترداشت تویک خانواده ای ک پسرداشتن شوهرش پسردوست داشته بعد ناخواسته باردارمیشه از ترسی ک فامیل نفهمن بهشون نگن بی کلاس 3تابچه داره یا این ک اگ دختربشه یا اینکه نتونه سرکارش بره وحرفوحدیث بشنوه تصمیم میگیره بچشوبندازه .شوهرش بهش میگه بیابریم ازمایش ببینیم چیه اگ پسربود نگهش داریم .ایناباید یک چندهفته ای صبرمیکردن تا برن ازمایش بدن وقت ازمایش میرسه ومیرن جوابش میاددکتربهشون میگه 90درصد دختره.خانمه میگه انگاردنیاروسرم اوارشد همش گریه میرن سونو میگه اگ ازمایش دادین ک همون دختره بچتون وهمش گریه میکرده ...تااینکه تصمیم میگیرن ک بندازنش توماشین بودن ک داشته تماس میگرفته یکی ازپشت میزنه بهشون زنگ زدن کنسل میشه بعدزنگ میزنه قرص میگیره از کجا بچه فامیلشون میادخونشون ک بهش درس یادبدن و شب رو هم همونجامیخوابع بازم کنسل میشه .وتا اینکه تصمیم میگیره قرص رو بخوره وکم کم دردش زیاد میشه میره دستشویی بچش تامیادبیوفته بادستش میگیرتش فکرمیکنین چی میبینه...بچش پسربوده دستاشم جلوچشماش...خانمه دیگه حالش بدمیشه ونگران باشوهرش بحسش میشه وووومیگه من اینقدربدبودم ک بچم دستش جلوچشماش بوده والا خیلی ناراحته ازخدامیخواددوباره بهش بده.چ دخترباشه چ پسر فقط بهش گردونه.وحالش خیلی بده میگه کاش بود کاش سرزنش میشودم کاش مسخرم میکردن وکاش.....نگران ناراحت عذاب وجدان.برای همین من دیگه دلم نمیخواد همش بگم پسرمبخوام خداخودش بهم بده ب خیروصلاحم باشه چ دختر چ پسرفقط سالم وخوب باشه .برای همین اسم پروفایلمم عوض کردم وازخداطلب بخشش کردم هرچ ک دوست داره بهم بده فقط سالم باشه وعاقبت بخیر.ممنون ک خوندین

1399/09/07 11:27

ارسال شده از

عزیزم بهترین کار رو کردی و امیدوارم خدا دلت رو شاد کنه.من خودم دوسال فیکس رژیم بودمو قرص و دکتر هر ماه سونو فولی بعد سونو آزاد سازی ینی ماهی سه تا سونو میرفتم رژیمو واقعا رعایت میکردیم با شوهرم شبای اقدام هم هر چی بود نبود رعایت میکردیم من بعد اقدام تا خود صبح پاهام بالا بود چند تا آز اسپرم شوهرم داده بود که نتیجه عالی بود ولی تو کل این دو سال نمیگرفت و هر ماه پریود میشدم .یه روز بنگاه بودم یه زن و شوهر هم بودن روی صندلی کنارشون یه پسر بچه خیلی خوشگل بود یک و نیم دو ساله میخورد بهش نگاش میکردمو میگفتم خوش به حالشون پسر دارن کاش خدا به منم بده یهو بچهه از دسته صندلی گرفت و از جاش بلند شد ینی شوکه شدم انگار خدا میخواست باهام حرف بزنه تو کل ساعتی که اونجا بودم بچهه تکون نمیخورد و نشسته بود تا این فکرو با خودم کردم از جاش بلند شد بعد دیدم پاهاش مشکل داره و کلا انگار پیچ خورده بود پاهاش همونجا گفتم خدایا غلط کردم .بعدم کلا دیگه از دارو دکتر نا امید شدم و به این نتیجه رسیدم واگذار کنم به خود خدا سه چهار ماهی میشد که کلا رژیمو ول کردم و بکوب لبنیات میخوردم دیگه یه قرصم نخوردم و دکتر نرفتم ماه آخری فقط با یه اقدام سر سری که اصلا قصدمون بارداری نبود و چون وسیله جلوگیری دم دستمون نبود شوهرم ریخت داخل ولی بلافاصله رفتم دسشویی نشستم تا مطمئن شدم کلا تخلیه شده همه آبش و رفتم دوش گرفتم حالا ماهای اقدام سه شب اقدام بودم اون ماه تو کل ماه همون یه بار اقدام بودم چون نزدیک عید بود و درگیر بودیم ولی در کمال تعجب عید باید پریود میشدم نشدم بعدم که سونو گفت پسره.خدا رو شکر میکنم واقعا و با اینکه کل رژیمو دارم و اطلاعاتمم واس پسر دار شدن در حد یه متخصص شده ولی به هیچ *** نمیگم چون فهمیدم همه چی دست خداست.

1399/09/07 11:27

ارسال شده از

فقط باید بهش ایمان بیاریم از ته قلبمون و بپذیریم که چیزی که خدا بخواد از چیزی که ما ناقص العقلا بخوایم بهتره باید ریش و قیچی زندگیمونو بدیم دست خودش.

1399/09/07 11:27

پاسخ به

نه صبر میکنم تا فردا اگه نشدم دوباره بیبی چک میزنم

انشاا...

1399/09/07 12:20

جمعه و دوباره هیچ *** نیس

1399/09/07 12:21

?

1399/09/07 12:28